آقا گل |
Wednesday, June 18, 2003
٭ وبلاگ سر به راهم
........................................................................................دوستت داشتم تقصیر خودته که ادیتورت قرتی شده پس منم میرم ایـــــــــــنجا مینویسم. خداحافظ آقاگل عزیز. نوشته شده در ساعت 9:50 AM توسط آقا گل Monday, June 16, 2003
٭ Idol-W.A.S.P
شرمنده نمیتونم بذارمش اینجا با Bit Rate تخمی 16 تازه حجمش میشه 1 مگ!!! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ SOrCErEr ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نظر شما اگه یکی بگه دلم تکون تکون میخواد معنیش اینه که دلش میخواد قدم بزنه؟؟؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ جسی یه جور کوکائین تغلیظ شدس جسی متخصص مبادله کن های حرارتیه جسی قوس الکترکیه جسی یکی از لنگاشو هیچ وقت وارد زندگی نمیکنه جسی نفس آبی میکشه جسی مورد داره ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ آلبوم Predition city گروه Ulver رو از دست ندین. موفق ترین و حرفه ای ترین کاری که تو زمینه ی موسقی وهم آلود تا الان release شده. قطره های نت از ساز و حنجره بیرون میان و به طرز مرموزی خودشونو سوار سلول های عصبی میکنن. و بعد احساس میکنی تخدیر شدی رگ هات گشاد شدن و گم شدی. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه چیزی بگم هر چی دلتون خواست فحشم بدین مهم نیست، به تخمم اینایی که دارن شلوغ میکنن احمقن، شمایی هم که خیال میکنین دریچه های بسته باز شدن احمقین خیلی خیلی احساس بد بختی میکنم که ایرانی ام خیلی خیلی احساس بد بختی میکنم که کنار کسایی درس میخونم که تنها راهی که برای تاثیر گذاری بلدن شلوغ کردن و بلشی گری و انقلابه خاک بر سر خر همتون حیف صفرهایی که میاد جلوی عمر این مملکت و آدماش. با تعهد و شعور سیاسیتون خوش باشید. نوشته شده در ساعت 12:06 PM توسط آقا گل
٭
تو نشسته بودی لب دره پاهاتو تکون میدادی من اومدم نشستم تو امتدادت، چپق کشیدم یه نگاه دو پهلو کردی و به دستات تکیه دادی بعد که دستاتو برداشتی همه ورت من بودم ــ ببین کجا نشسته بودم!!! ــ حالا تو رادیوی ماشینت دارن میگن: "به دلیل غروب سنگین، همه ی راههای منتهی به دره ی آرلینگتون مسدود است" تو از اون بالا میخندی و به من نشونش میدی منم چپق میکشم و چشامو تنگ میکنم نوشته شده در ساعت 11:56 AM توسط آقا گل
٭ تمام استعداد های من تو خونه خالی شکوفا میشه.
گفتم همه ی استعداد ها! سر مثال مناقشه نکن جانم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدی موی بلند اینه که کیبورد پر از شاخک های مشکوک به سوسک میشه. از اون سوسکا که با رولز رویس اشتباه میگیرمشون. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دردناک ترین صحنه بعد از دیدن جنازه ی بابام تو مردشور خونه، دیدن پاکت خالی سیگار بوده. خیلی دردناکه. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تخمی تخیلی ترین و شاش بند کن ترین چیزی که من تو وبلاگ نویسی دیدم، این بوده که، یه نفر میخواد بنویسه کونم میخاره، بعد به سبک ژوزه ساراماگو مینویسه. تــــازه! مردم هم میریزن به سبک شومن نوبل، بهش میگن: وای خوب بخارونش. اسکند مقدونی ــ خدا بیامرز ــ یه چیزی میدونست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالم از تلویزیون به هم میخوره از اخبار هم از کشتی هم از فدراسیون فوتبال هم از اون سریاله که دختر چادریه توشه هم از اونیکی سریاله که زنه نقاب میزنه و پا برهنه میگرده هم از دستمال هایی که موقع سیگار کشیدن من، جلو دماغشون میگیرن هم از خواص ویتامین ث هم از B-Complex و B12 هم از تشخیص موارد مشکوک به ایدز هم از پسرهای مهربون و فداکار برای ننه بابا هم از مرثیه های شکم پر کن هم از دسیپلین میمون های اشرافی هم از بوی عطر خیلی زنانه هم عوضش Dreamcatcher روان عریض Craig Caquico رو هلاکم. نوشته شده در ساعت 11:52 AM توسط آقا گل
٭ آقا یه سوال
اگه یه جا آتیش درست کنید، خوب؟ بعد که آتیش خاموش شد، خوب؟ جسیکا برگرده بگه: "خوب آتیش درست کردیم تموم شد حالا بیا جوجه درست کنیم" اونوقت شما چه برداشتی میکنید؟ نوشته شده در ساعت 11:49 AM توسط آقا گل
٭ Idol-W.A.S.P
شرمنده نمیتونم بذارمش اینجا با Bit Rate تخمی 16 تازه حجمش میشه 1 مگ!!! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ SOrCErEr ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نظر شما اگه یکی بگه دلم تکون تکون میخواد معنیش اینه که دلش میخواد قدم بزنه؟؟؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ جسی یه جور کوکائین تغلیظ شدس جسی متخصص مبادله کن های حرارتیه جسی قوس الکترکیه جسی یکی از لنگاشو هیچ وقت وارد زندگی نمیکنه جسی نفس آبی میکشه جسی مورد داره ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ آلبوم Predition city گروه Ulver رو از دست ندین. موفق ترین و حرفه ای ترین کاری که تو زمینه ی موسقی وهم آلود تا الان release شده. قطره های نت از ساز و حنجره بیرون میان و به طرز مرموزی خودشونو سوار سلول های عصبی میکنن. و بعد احساس میکنی تخدیر شدی رگ هات گشاد شدن و گم شدی. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه چیزی بگم هر چی دلتون خواست فحشم بدین مهم نیست، به تخمم اینایی که دارن شلوغ میکنن احمقن، شمایی هم که خیال میکنین دریچه های بسته باز شدن احمقین خیلی خیلی احساس بد بختی میکنم که ایرانی ام خیلی خیلی احساس بد بختی میکنم که کنار کسایی درس میخونم که تنها راهی که برای تاثیر گذاری بلدن شلوغ کردن و بلشی گری و انقلابه خاک بر سر خر همتون حیف صفرهایی که میاد جلوی عمر این مملکت و آدماش. با تعهد و شعور سیاسیتون خوش باشید. Sunday, June 15, 2003
٭ ساراسواتی
........................................................................................من روح آقاگل ام ساراسواتی خودش اینترنت نداره ساراسواتی خودش مندش رفته بالا خیلی کیفش کوکه ساراسواتی خودش مست لایعقله خودش شیکمش داغه خودش رو کمر میشینه، رو پنجه میخوابه رو پیشونی بلند میشه ساراسواتی خودش میگه از بالای زانوش تا حدودای نافش باردار شده خودش تازگیا یادش میره سیگار بکشه خودش لیوان دسته دارش تو فریزر منفجر شده ساراسواتی خودش در عرض 3 روز 5 تا نقطه ی استراتژیک خونه رو آتیش زده ساراسواتی خودش آپاچی شده خودش خوشگل شده خودش خلبان شده خودش منو بیرون کرده خودش کولاک شده ساراسواتی نوشته شده در ساعت 4:32 AM توسط آقا گل Monday, June 09, 2003
٭
اینجوری شروع شد که تو نشسته بودی لب دره پاهاتو تکون میدادی من اومدم نشستم تو امتدادت، چپق کشیدم یه نگاه دو پهلو کردی و به دستات تکیه دادی بعد که دستاتو برداشتی همه ورت من بودم ــ ببین کجا نشسته بودم!!! ــ حالا تو رادیوی ماشینت دارن میگن: "به دلیل غروب سنگین، همه ی راههای منتهی به دره ی آرلینگتون مسدود است" تو از اون بالا میخندی و به من نشونش میدی منم چپق میکشم و چشامو تنگ میکنم نوشته شده در ساعت 11:01 PM توسط آقا گل
٭ تمام استعداد های من تو خونه خالی شکوفا میشه.
........................................................................................گفتم همه ی استعداد ها! سر مثال مناقشه نکن جانم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدی موی بلند اینه که کیبورد پر از شاخک های مشکوک به سوسک میشه. از اون سوسکا که با رولز رویس اشتباه میگیرمشون. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دردناک ترین صحنه بعد از دیدن جنازه ی بابام تو مردشور خونه، دیدن پاکت خالی سیگار بوده. خیلی دردناکه. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تخمی تخیلی ترین و شاش بند کن ترین چیزی که من تو وبلاگ نویسی دیدم، این بوده که، یه نفر میخواد بنویسه کونم میخاره، بعد به سبک ژوزه ساراماگو مینویسه. تــــازه! مردم هم میریزن به سبک شومن نوبل، بهش میگن: وای خوب بخارونش. اسکند مقدونی ــ خدا بیامرز ــ یه چیزی میدونست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالم از تلویزیون به هم میخوره از اخبار هم از کشتی هم از فدراسیون فوتبال هم از اون سریاله که دختر چادریه توشه هم از اونیکی سریاله که زنه نقاب میزنه و پا برهنه میگرده هم از دستمال هایی که موقع سیگار کشیدن من، جلو دماغشون میگیرن هم از خواص ویتامین ث هم از B-Complex و B12 هم از تشخیص موارد مشکوک به ایدز هم از پسرهای مهربون و فداکار برای ننه بابا هم از مرثیه های شکم پر کن هم از دسیپلین میمون های اشرافی هم از بوی عطر خیلی زنانه هم عوضش Dreamcatcher روان عریض Craig Caquico رو هلاکم. نوشته شده در ساعت 10:55 PM توسط آقا گل Friday, June 06, 2003
٭
........................................................................................                                Navid!                                 what the fuck do u think u're doin'?                                 PaPa-Paul Anka                                  نوشته شده در ساعت 9:58 AM توسط آقا گل Thursday, June 05, 2003
٭ درست همان لحظه است
که جاری میشوی که جذب پوست خشکم میشوی که در من آرام میگیری که خواننده بیداد میکند که برف پاک کن در تشخیص فصل اشتباه میکند که ماشین ها نور بالا میرقصند که اتوبان سردش میشود و میلرزد که سخت جای کوچکمان را دوست میداری که تشویش ها ذوب میشوند که وهم ها معشوقه های زمزمه گر میشوند که بی اختیار می آیی که با اراده میبوسمت که نمیدانی چه میکنی که به زیبایی ات مینازی که به زیبایی ات میبازم که پشم خدا میریزد که دیگر مرگ از فرشته حساب نمیبرد که میخورمت نوشته شده در ساعت 11:05 AM توسط آقا گل
٭
........................................................................................مال باخته------>تـــــزاد There are too many questions There is not one solution There is no resurrection There is so much confusion And the love perfusion You make me feel You make me know And the love vibration You make me feel You make it shine There are too many options There is no consolation I have lost my illusions What I want is an explanation And the love perfusion You make me feel You make me know And the love direction You make me feel You make me shine You make me feel You make me shine You make me feel I got you under my skin There is no comprehension There is real isolation There is so much destruction What I want is a celebration And I know I can feel bad When I get in a bad mood And the world can look so sad Only you make me feel good I got you under my skin نوشته شده در ساعت 5:23 AM توسط آقا گل Wednesday, June 04, 2003 ........................................................................................ Monday, June 02, 2003
٭
........................................................................................میگذرد تند و به بی رحمی و تو همچنان حرفهای سر بسته میزنی هیجان ها را سر میبری مراعات زندان بان هایت را میکنی لب هایت را به هم میفشاری و نمیدانی که دلقکان چه دنیا از تو و سکوتت غرق عیش میشوند و نمیدانی که احمق های بی هویتی که مزه ی کثافت آدامسشان را با بی خیالی میبلعند چه سان در کنارت کسب امنیت و شهرت میکنند روزها میگذرند و احتیاط سنگین و ریشه دوانده تر میشود میدانی که این نوع وقت گذرانی به من و تو تعلق ندارد اما تنها کسانی که در بندش مانده اند من و توایم وقتی نمانده است نمیخواهی کفش های از مد افتاده را به صاحبانش بر گردانی؟ نمیخواهی به سبک خودت تبر دار واقعه را خسته کنی؟ نمیخواهی بنزین گندیده ات را بسوزانی؟ نوشته شده در ساعت 3:24 AM توسط آقا گل Sunday, June 01, 2003 ........................................................................................ Saturday, May 31, 2003
٭ امیدوارم روز قیامت که ممه هات زبون در آوردن، زیاد بلبل زبونی نکنن واسه خدا، وگرنه...
نوشته شده در ساعت 11:49 PM توسط آقا گل
٭ دیشب زیر پتو بودم
........................................................................................داشتم با تلفن حرف میزدم یهو احساس کردم سرباز های اسراییلی در حال لگد زدن به کله ی من هستن با احتیاط پتو را کنار زدم دیدم خانوم هاویشام است لباس خواب نخودی بر تن دارد گفتم: تو را چه میشود که از اینگونه اهلیت از کف داده ای؟ گفت: اِ تو بیداری؟ فکر کردم خوابی تلفن افتاده رو سرت. سربازهای نازی برای اینکه کسی خودش را به مردن نزند به جنازه ها شلیک میکردند. خانوم هاویشام یک نازی بی شخصیت است. نوشته شده در ساعت 11:29 PM توسط آقا گل Thursday, May 29, 2003
٭
چشماتو ببند قول بده به دامن افشار و آلودگی هوای تهران فکر نکنی قول بده زیاد مسواک نزنی قول بده هر چی دوست نداشتی بهم بگی تا از زیر سنگ برات بکشم بیرون قول بده حرفتو به خودم بگی، نه اینکه کون جوجو رو بکنی به من قول بده نری کانادا ;-) قول بده هر موقع جاییت زخم شد بزنی بالا حالا نمیخواد انقدر قول بدی بقیش واسه بعدن. نوشته شده در ساعت 10:14 PM توسط آقا گل
٭
........................................................................................ای که نه دوستت دارم نه برایت راست میکنم نه در کنارت آرامش دارم نه برایم ساز میزنی نه به من راه را نشان میدهی نه میتوانی غیب بگویی نه چیز جدیدی برای گفتن داری نه برایم درامد زایی میکنی نه به من CD های جدید میدهی نه با تو بودن افتخار آمیز است نه چشمانت خواب میکند نه دستانت امنیت می بخشد نه تمکینت غرور میدهد نه کلماتت روحیه بخش است نه از خود نمک در میکنی نه رویاهایم را دوست داری نه مرا از خنده به مرز غش میبری نه برایم خاطرات جذاب تعریف میکنی نه دست در لباسم میکنی نه هیچ انتظاری نداری نه نق نق زیادی نمیکنی نه بر خواب شب ترجیح داری نه عقده ای نیستی نه دیگران را به خانه ام راه نمیدهی نه بچه هایم را تربیت میکنی نه سیگارم را روشن میکنی لااقل بهداشت را رعایت کن، که هر بار میبینمت اسهال نگیرم. نوشته شده در ساعت 8:21 AM توسط آقا گل Tuesday, May 27, 2003
٭ آه
دنیای عواطف پانکی دنیای جوراب تا به تا دنیای هیجان های تویستی دنیای کندن ساس از بدن کثیف دنیای خوشمزگی سطل آشغال دنیای به چشم نیامدن دنیای دسته جمعی خوابیدن دنیای همجنس بازیدن دنیای سیگار مخصوص کشیدن دنیای خونسردی دنیای پشت مشت ها دنیای fade بودن دنیای مسخره کردن دنیای بدجور نگاه کردن دنیای آواز گروهی خواندن دنیای تیزی درست کردن دنیای گرم ماندن دنیای گرم ماندن دنیای گرم ماندن دنیایی که یخ میزند، اما مشتش بسته میماند. تف به همگی تا بعد. نوشته شده در ساعت 1:19 AM توسط آقا گل
٭ آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون
........................................................................................آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون آهای دختر چوپون، آهای دختر چوپون ده بیریز پایین دیگه از کت کمر افتادیم سگ گله گاز بیگیره حشرتو. نوشته شده در ساعت 12:53 AM توسط آقا گل Monday, May 26, 2003
٭ هاها، یکی Search زده "عاشق سر بریدن" اومده اینجا.
وبلاگ آخر سادیست پسنده به مولا! نوشته شده در ساعت 7:23 AM توسط آقا گل
٭
........................................................................................وارد اتاق میشوم تو را میبینم با ناخون های صدفی به پرده ی چرک اتاقم چسبیده ای به دنبال راه ورودت میگردم چوب های پوسیده ی زیر در را روی لب های خشکیده ات می یابم با خستگی نگاه کمرنگم را به چشمان نا آرامت غالب میکنم عضلات ظریف صورتت را جمع میکنی و میگویی نترس، برو بگیر بخواب با کفش، روی تخت دراز میشوم روزنامه ی عهد عتیقی ام را جلوی صورتم میگیرم دماغم را بالا میکشم و میگویم من از هیچ چیز نمیترسم منتظر خنده ات میمانم و خواب تو را با خود میبرد. نوشته شده در ساعت 6:12 AM توسط آقا گل Sunday, May 25, 2003
٭
........................................................................................Look my eyes are just holograms Look your love has drawn red from my hands From my hands you know you'll never be More than twist in my sobriety More than twist in my sobriety More than twist in my sobriety نوشته شده در ساعت 7:23 AM توسط آقا گل Friday, May 23, 2003
٭ خواب دیدم یه جایی ام
به جای هوا، یه چیز ژله ای پرش کرده اعصابم خورد شده از بس همه جا غلیظه زده به سرم یه مته در آوردم، باش شقیقمو سوراخ کردم یه هو سنگین شدم، ژله رفته بود تو مغزم داشتم میترکیدم آرزو کردم کاش به جای گوش فلاش تانک ایران داشتم خندم گرفت انقدر عمیق لبخند زدم که باز شدم وووه، چه حس محشری بود باز شدن. نوشته شده در ساعت 9:58 PM توسط آقا گل
٭ وی فلوتینگ این د مونلیت سکای
........................................................................................د پیپل فار بیلو آر سلیپینگ از وی فلای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تن آدمی شریف است به ممه های آدمیت نه همین سوتین زیباست نشان آدمیت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از میون شیفت ها، شیفت های زمانی تاج سر که نیستن، شپش سر هم نیستن بقیه شیفت های گرد و قلنبه میتونین خودتونو جر بدین استثناً. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من دوست دارم رد پا را من دوست دارم موهای روی لباس را من دوست دارم بوهای ماسیده بر یقه ی پیراهن را من دوست دارم سر رسیدن پلیس را من دوست دارم خاک ریختن روی رد پا را من دوست دارم سوزاندن لباس را من دوست دارم تا ته عمر لخت بودن را من دوست دارم برای استتار رد پا آتش زدن تن خود را تیکه پاره کردن دل و روده ی خود را رنده کردن هستی ضمخت خود را خاک ریختن روی همه ی خود را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرده ی آخر: ــ با نیم بوسه ای، درد وجدانت را بگیر و مرا در کاروان تنهایی ام رها کن بازی دیوانگان بر تو آسان مینماید تویی که شب ها در بهشت آرامشت به خواب میروی so what ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حرف اول و آخر و وسط: عاشق نبودی مرغ همسایه برات غاز بود خودخواه بودی در برابر تنها چیزی که اراده نشون میدادی اشتباهات من بود میگفتم اطمینان از داغ ترین عشق ها برام مهم تره میگفتی ای بابا، چه حرفای عجیبی میگفتم رفتن برگشتی نداره فکر میکردی رفتن تو مرامم نیست میگفتم این لعنتی همه ی انرژی منو گرفت میگفتی عجولی میگفتم خالی کردما میگفتی دوباره شروع نکنا! میگفتم به این مساله حساسم میگفتی خودمو سپردم به جریان آب عقل نداشتتو هی به رخم کشیدی عاقلانه نگام کردی هر موقع اومدی سراغم از اون نکبت حرف زدی حالا که به اینجام رسیده میگم خدافظ میگی نامرد بی صفت دروغ گو! نفرینم پشت سرت باشه! کلکسیون نفرینام کامل شد اما یه ذره هم پشیمون نیستم. نوشته شده در ساعت 9:34 PM توسط آقا گل Wednesday, May 21, 2003
٭ يه روزی بچه موشه
........................................................................................رفت پيش آقا خرگوشه آقا خرگوشه هول شد پريد تو سوراخ جا نشد اون تو... گفت فاک نوشته شده در ساعت 5:54 AM توسط آقا گل Sunday, May 18, 2003
٭ از میون آدمای زیر زمینی، مرتیکه تاج سره
بیخودی خودتونو جر ندین زیر زمینیای گرد و قلنبه ی بی خاصیت. نوشته شده در ساعت 3:49 AM توسط آقا گل
٭ زندگی چسبناک من
........................................................................................زندگی دم کرده ی من زندگی در حال تبخیر من زندگی گیج من زندگی سست من زندگی 9 رو 6 من زندگی گریب فروتی من زندگی گرامافونی من زندگی سواحلی من زندگی آکوستیک من زندگی سر به زیر من پاشو تی شرت نخی یقه گردتو بپوش، میخوایم بریم اون دنیا میلک شیک سیانور بخوریم و ساز دهنی تمرین کنیم. نوشته شده در ساعت 12:09 AM توسط آقا گل Thursday, May 15, 2003
٭
سلام خانوم زندگی حیف که جای کمر بند رو تنت میمونه وگرنه خوب هوس کردم کمربندمو وا کنم لیاقت نداری با افتخار پیرنتو بزنی بالا و بگی کتک خوردی پس تو خماریش بمون عزیز جان رد پای من تو ذهن خمارت نمیمونه از مثلث برمودا بپرس ;-) نوشته شده در ساعت 11:03 PM توسط آقا گل
٭ دیدین یه چیزی مینوسین، بعد یکی دیگه میره به طرز فجیعی تقلید میکنه، بعد میان تحویلش میگیرن؟
نمیدونم شما چه حسی پیدا میکنید، من که یه پوزخند میزنم و میگم تا کجا میتونی بیای عزیزم؟ نوشته شده در ساعت 9:06 PM توسط آقا گل
٭ یه آلبوم نیمه ملودیک یه دست و توپ Symphonic-Black از گروه:
........................................................................................Eternal tears of sorrow 1 - Aurora Borealis 2 - Heart of Wilderness 3 - Prophetian 4 - Fall of Man 5 - The River Flows Frozen 6 - The Last One For Life 7 - Sick, Dirty and Mean 8 - Blood of Hatred 9 - Aeon Album name: A virgin and a whore نوشته شده در ساعت 5:33 AM توسط آقا گل Wednesday, May 14, 2003
٭ سلام خانوم تهرانی، لطف کنید اشتهاتونو باز کنید، وگرنه میسپرم دیگه بهتون فیلم پیشنهاد نکنن.
در ضمن کفش فرم یادتون نره. بازم در ضمن احساس خوبی بهتون دارم، نه بابا نترسین، درگاهم خیلی کریمه، منو میبخشه. نوشته شده در ساعت 11:00 AM توسط آقا گل
٭ دیدین آدم سیگار میکشه و سکسکه میکنه؟
دیدین آدم هی آنفورگیون دو گوش میده؟ دیدین آدم دلش میخواد گرگ بشه و سر گردنه زوزه بکشه؟ دیدین آدم بی معرفت میشه؟ دیدین آدم عصبی میشه؟ دیدین آدم دلش تنهایی میخواد؟ دیدین آدم زانوهاشو جمع میکنه و دست تو موهاش میکنه؟ دیدین آدم خیلی روشن میشه؟ دیدین آدم هی ترن د پیج گوش میده؟ غلط کردین که دیدین آخه آدم تو خونه ی خودشم از شر شما خلاصی نداره؟ هان؟ نوشته شده در ساعت 10:47 AM توسط آقا گل
٭ شیاطین عزیز، امشب اصلا آمادگی ندارم برای مراسم بله برون، لطف کنید بسم الله فـــــــــــوت
نوشته شده در ساعت 10:35 AM توسط آقا گل
٭ دیوانه از من مهربان تر بود
........................................................................................دیوانه از من بی خطر تر بود دیوانه با همه حرف میزد دیوانه خودش را دوست داشت دیوانه شجاع بود دیوانه از ته دل میخندید دیوانه میخواست کچل کند دیوانه آداب معاشرت را خوب میدانست دیوانه امیدوار بود دیوانه میگفت استیز مک کویی، استیز مک کویی... هنوز به خودم جرات میدهم و میگویم "دیوانه" فلان بود دیوانه بهمان بود. شرم آور است! نوشته شده در ساعت 10:15 AM توسط آقا گل Tuesday, May 13, 2003
٭
How i love you, i once cried long ago, But i was the one who decided to go. To search beyond the final crest, Though i'd heard it said just birds could dwell so high. So i pretended to have wings for my arms And took off in the air. نوشته شده در ساعت 10:40 AM توسط آقا گل
٭ اگه اریک کلاپتون میدونست، اگه میدید، اونوقت حتی اگه نمیتونست، انقدر میزد و میزد تا پنجه هاش دو سانت خورد بره. ووووه!
........................................................................................نوشته شده در ساعت 12:11 AM توسط آقا گل Monday, May 12, 2003
٭ آخی بمیرم الهی:
خانومهای عزيز ، ميشه وقتی دارين شوهر آدمو درسته قورت ميدين و آدم يهو وارد ميشه ، خشکتون نزنه و کماکان به کارتون ادامه بدين که آدم اين جوری تو ذوقش نخوره احساس زيادی بودن بکنه ؟! نوشته شده در ساعت 7:26 AM توسط آقا گل
٭ هی یه صفحه رو باز میکنی
هی CTRL+F5 میزنی هی همه نوشته هاشو با موس سیاه میکنی هی میبندیش دوباره باز میکنی دوباره سیاه میکنی دوباره میبندی هی از این ID میری تو اونیکی ID هی vis میشی هی invis میشی هی سیگار روشن میکنی هی فندکو گم میکنی هی زیر پاکت پیداش میکنی هی سیگار که تموم شد به خودت میگی عجب سیگار تخمی بود هی میگی چه سیگار تخمی بود هی میگی هی میگی هی Flash باز میکنی هی دایره توی دایره میکشی هی رو همش مستطیل میکشی هی رو همش رنگ سیاه میپاشی هی Save میکنی بعد میری Shift+Delete میکنی هی این کارو میکنی هی این کارو میکنی هی DC میکنی هی تو آینه خودتو نگا میکنی هی دندوناتو به خودت نشون میدی هی ابروهاتو صاف میکنی هی تو ذهنت برا خودت ریش میذاری، بعد باش ور میری هی ور میری هی ور میری هی میفتی رو تخت، چند صفحه کتاب میخونی هر دفعه هم از صفحه ی 234 تا 240 میخونی هی همین کارو میکنی هی این کارو میکنی هی میری جلو پنجره ولی به هیچ جا نگاه نمیکنی هی به هیچ جا نگاه نمیکنی هی همین کارو میکنی هی چایی سرد میخوری هی چایی سرد میخوری هی چار تا کلمه با خواهرت شوخی میکنی هی شوخی هات نیش دارتر میشه، هی این کارو میکنی هی این کارو میکنی هی عین خیالت نیس هی عین خیالت نیس هی به تخمت هم نیس هی به تخمت هم نیس یه آهنگو گذاشتی تو Repeat گوش میدی هی همونو گوش میدی هی همونو گوش میدی هی یه جاشو زیادتر گوش میدی هی این کارو میکنی تا کی هی میخوای زندگی کنی؟ تا کی هی میخوای نمیری؟ نوشته شده در ساعت 6:55 AM توسط آقا گل
٭
........................................................................................Come as you are, as you were, as I want you to be. As a trend, as a friend, as an old enemy And I swear that I don't have a gun. :-)) ---------------> gun نوشته شده در ساعت 1:46 AM توسط آقا گل Sunday, May 11, 2003
٭
لذت بخش ترین و کوچکترین عشق ها، همیشه در مرگ دردناک ترین و بزرگترین عشق ها متولد میشوند. به تو و دردت خنده میزنند به تو و دردت میپیچند بر تو و دردت میتازند تو نمیبینی و نمینامی و در سرانگشتانت رهایی را تجربه میکنی و عمیق میشوی و فاصله میگیری در عمیق ترین و دورترین پهنه تو را میبوسند و ترکت میکنند و تو حتی نمیفهمی که دیگر در میانه نیستند تنها و تنها مثل شیر های دریایی آزادی را بر مرتفع ترین قله ی دانایی ات متبحرانه در چرخ میکنی. نوشته شده در ساعت 9:59 PM توسط آقا گل
٭ چقدر حرفای سوررئال و نوشته های وهم آمیز زیاد شده.
........................................................................................آدم دیگه هوس هم که میکنه بنویسه، دستش به نوشتن نمیره، مثل اینکه فعلا واقع بینی یونیک تر تره ;-) نوشته شده در ساعت 9:51 AM توسط آقا گل Saturday, May 10, 2003
٭ ــ بی آرزو چه میکنی ای دوست؟
ــ آب زردآلو با کیک درنا میخوریم و به گور بابای خلقت میخندیم. نوشته شده در ساعت 10:15 AM توسط آقا گل
٭ چه معنی داره؟
یکی زندگیشو به خاطر انزال زودرس از دست میده، یکی دیگه انقدر دیر انزال میشه که از هر 10 دفعه مجبوره 5 دفعه رو به دلیل ضیق وقت بی خیال شه!!! جدا یعنی چی اونوقت؟ ــ مثلا خودم دلیلشو نمیدونم! ــ نوشته شده در ساعت 9:39 AM توسط آقا گل
٭ آخر هر رابطه ی احساسی، یکی دو تا جنازه میمونه رو دست دنیا، حداقل تا چند ماه، حداکثر تا...
........................................................................................به هر حال، اگه همه ی این پرت عمرها رو با هم جمع بزنی، میفهمی ارزششو داره یا نه! میفهمی؟ باور کردنی نیست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه سریالی بود، اسمش The bold and the beautiful، بعد یه خونه ای بود تو این سریال، یه سالن بزرگ داشت، با کف پوش سفید و یه استخر، دورتادور استخر گلدونای کرم با گیاهای طبقه طبقه ی سبز تیره، یه پنجره ی بزرگ کشویی هم داشت، که اونورش همیشه شب بود، و میتونستی یه عالمه برج ببینی که با نور سوراخ سوراخ شدن، من یه بار موقع تماشا کردن برجا، تو استخر آب شدم. باورتون بشه لطفا. لطفا، لطفا. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حال ندارم آهنگ بذارم، فقط پیشنهاد: آلبوم If then else گروه Gathering رو از کف ندین. (ستاره دارها خداتر از خدا) Amity* Analog park* Bad movie scene* Beautiful war Colorado incident Herbal movement* Morphia's waltz Pathfinder Rollercoaster Satunine Shot to pieces یه آلبوم سرتاسر روان نما، با شعرهای پوف. یک دست شاهکار. یکسره ماری جوانا. اگه بی سلیقه نباشید، حتما قالب تهی میکنید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرایشگرم گیر داده Glat بزنه به موهام، بلکه باد یه تغییری تو من ایجاد کنه، بیچاره چه دل امیدواری داره. نوشته شده در ساعت 9:29 AM توسط آقا گل Thursday, May 08, 2003
٭ خنجر سرخپوستی رو بردار
........................................................................................روی شکمت سه تا خط بکش بعد سه بار بگو"که چی؟" بعدش هم بگیر بخواب. نوشته شده در ساعت 12:42 PM توسط آقا گل Wednesday, May 07, 2003
٭
J'ai Fait Une Promesse-Anathema نوشته شده در ساعت 10:14 AM توسط آقا گل
٭ تو میدون بازی
........................................................................................همه ی تجربه ها برگشت پذیر نیستن برنده اونه که باهوش تره و بهتر شبیه سازی میکنه. نوشته شده در ساعت 12:51 AM توسط آقا گل Tuesday, May 06, 2003
٭ ــ میخوای دستتو بدی به من؟
ــ منظورت از دست چی بود؟ یالا بگو نوشته شده در ساعت 11:40 AM توسط آقا گل
٭
Pink-Aerosmith نوشته شده در ساعت 11:24 AM توسط آقا گل
٭ خانوم هاویشام داره میره بیرون.
........................................................................................بهش میگم سر رات یه بسته مگنا برام بگیر، حال ندارم پامو از خونه بذارم بیرون. میگه وینستون که بهتره!!! نوشته شده در ساعت 8:34 AM توسط آقا گل Monday, May 05, 2003
٭ آدم های زنجیری را دوست دارم
........................................................................................آدم های کله خراب قاطی پاطی Steven Tyler را از 15 سالگی دوست داشتم عاشق حرکات دیوانه وار و زندان گریزش بودم امروز دوباره به یاد گذشته ویدئو را روشن کردم و کلیپ Cryin رو قطره قطره تزریق کردم میمیرم برای دهن گشادش که مثل دهن میمونه برای سایه اش روی دیوار موقع خواندن. ممنون Steve حسابی حالم رو خوب کردی. There was a time When I was so broken hearted Love wasn't much of a friend of mine The tables have turned, yeah 'Cause me and them ways have parted That kind of love was the killin' kind Listen, all I want is someone I can't resist I know all I need to know by the way that I got kissed I was cryin' when I met you Now I'm tryin' to forget you Love is sweet misery I was cryin' just to get you Now I'm dyin' 'cause I let you Do what you do down on me Now there's not even breathin' room Between pleasure and pain Yeah you cry when we're makin' love Must be one and the same It's down on me Yeah I got to tell you one thing It's been on my mind Girl, I gotta say We're partners in crime You got that certain something What you give to me Takes my breath away Now the word out on the street Is the devil's in your kiss If our love goes up in flames It's a fire I can't resis I was cryin' when I met you Now I'm tryin' to forget you Do what you do down to, down to, down to, down to Cryin' Aerosmith نوشته شده در ساعت 7:14 AM توسط آقا گل Sunday, May 04, 2003
٭ بالاخره تو وبلاگ آیـــــدا یه صدا غیر از اون اسمشو نبر شنیده شد.
نوشته شده در ساعت 9:31 PM توسط آقا گل
٭ احساس میکنم خیلی متفاوتم آخ جون
........................................................................................احساس میکنم دارم خفه میشم از یونیک بودن آخ جون احساس میکنم کسی منو درک نمیکنه آخ جون احساس میکنم دنیای درونم خیلی شگفت انگیزه آخ جون احساس میکنم دلم میخواد با خودم ازدواج کنم آخ جون احساس میکنم شبا میتونم برا خودم خاطره تعریف کنم و خودمو بخوابونم آخ جون احساس میکنم آدمی با تجربه هایی به خفنی و ظریفی من وجود نداره آخ جون احساس میکنم تو رابطه با آدما همیشه چیزی بیشتر از اونا راجع به خودشون میدونم آخ جون احساس میکنم این حرفا رو نباید بلند بلند بگم آخه بقیه ناراحت میشن آخ جون احساس میکنم هر کی حرفمو گوش نکنه بالاخره پشیمون میشه آخ جون احساس میکنم الان میگن این عقده ای رو نگاه کن بعد خندم میگیره آخ جون احساس میکنم چه خوبه که خودم هستم آخ جون احساس میکنم هر کاری رو اراده کنم میتونم انجام بدم آخ جون احساس میکنم میخوام همه قسمتایی از خودم که تو زمان پخش شده یه جا جمع کنم یهویی همشو حس کنم بعد سنکوب کنم آخ جون نوشته شده در ساعت 12:42 PM توسط آقا گل Saturday, May 03, 2003
٭
And you always prove me wrong 'cause you're always putting me down نوشته شده در ساعت 10:44 PM توسط آقا گل
٭
........................................................................................I haven't changed but my life has People are strange when it's like as I did something wrong to them And I don't even know your name... All my plans and promises Went tumbling down the hill All my friends and promises Went tumbling down the hill نوشته شده در ساعت 12:46 PM توسط آقا گل Friday, May 02, 2003
٭ اه شاشیدم تو این مملکت.
جوونیم تو این کشور تخمی داره به گا میره. تو خیابون که راه میری باید از ترس کونت همش حواست به دور و برت باشه. تلویزیونو روشن میکنی چار تا ریشوی بو گندو نشستن دارن اخلاقیات درس میدن. انترای سگ، ریدم تو عزاداری و عیداتون. ریدم تو امام و امامزاده و اولیاالله تون. دیوث های کیر تو دهن تریاکی مفت خور. یه نفر با کلی شخصیت و شعور میشینه تو پارک باید جواب نگهبان خیکی دوم دبستان ردی پارکو بده. تازگیا مینی بوس واسه من میفرستن تو خیابون گشت بزنه. ننه قمرا سگ به گورمون کردن. یه روز به لباس شخصی جواب بده، یه روز به موتوری دهاتی، یه روز به پیکان، یه روز به بنز، حالا هم مینی بوس. هر چی رو بو میکنی بوی عرق تن بلال گند دهنو میده، بوی شرت نشسته ی سمیه. آخه کیریا چتونه، همش شستشوی مغزی. آدم دیگه خواهر خودشم نمیشناسه، هی نشسته پای تلویزیون مانیفست میکنن تو مغزش. به من دست نمیزنه که یه وقت نجس نشه. همه واسه ما پیامبر شدن، هی چار تا گره گوری میشینن دور هم قربون صدقه ی احساسات پاک و معصومانه ی هم میرن. هی آقا آقا، خانوم خانوم. نفس کشیدن یادمون رفته. اصلا خاک مرده پاشیدن رو این کشور. خیر سرمون چقدر هم آدمیم، همه زنا جنده، همه مردا هرزه، همه بچه ها کونی همه دودره باز، زیر آب زن، دزد. خوب عزیز جان برگرد ببین کارت چقدر فید بک داشته. زنا که منتظرن شوهرشون بره بیرون دنبال زن بازی که کیر بغل کنن. مردا هم که هی داد و بیداد و قمه کشی که چرا وقتی من رفتم با همکارم تو اداره بلاسم، تو عباس آقا رو آوردی کولرو تعمیر کنه. عباس آقا هم شاکی که چرا شوهرت زود میاد خونه من هنوز انزال نشده باید برم رو پشتبوم. ها ها ها ها ها ها ها ها ها ها ها. عجب جکیه، کسی که تو این مملکت زندگی کنه و روانی نشه حتما اینجوری میشه: هرزه، قالتاق، شارلاتان، دودره باز، وحشی، خایه مال، زیر آب زن، بی شعور، هوس باز، بی احساس، فرصت طلب، کونده، خر باربری، بی سلیقه، نفهم. نوشته شده در ساعت 7:32 AM توسط آقا گل
٭ مقادیر معتنابهی کس شعر:
........................................................................................به کوری چشم وبلاگ نویسایی که خودشونو جر دادن با قهوه قهوه کردن، من قهوه خوری رو ترک میکنم، از این به بعد تو کافی شاپ هم سعی میکنم چایی بخورم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو دیگه چجور سارسی هستی عزیزم؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هوس دختر ژاپنی زبون نفهم کردم اساسی. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جدیدا کاشف به عمل اومده بعضی از دخترا با نگاه کردن به کون پسرا حشری میشن، بر و بچ بریزید شلوارای تو کون تنگو غارت کنید. باورتون نمیشه از آیتک بپرسید. نوشته شده در ساعت 2:03 AM توسط آقا گل Thursday, May 01, 2003
٭ این آهنگ
........................................................................................مال دوره ی بلوغ جنسی منه. موقعی که داشتم یاد میگرفتم بپرم چقدر پریدم، چقدر پریدم without a single care i didn't give a fuck پر و بال منو کی دزدیده؟
نوشته شده در ساعت 11:45 PM توسط آقا گل Wednesday, April 30, 2003
٭ آقا هر کی آهنگا رو گوش میده یا نمیتونه گوش بده، خوشش میاد یا بدش میاد، نظری داره، اینجا یه چیزی بنویسه من بدونم اون ور قضیه چه خبره.
نوشته شده در ساعت 11:15 PM توسط آقا گل
٭ صخره ی بالای دریا
ماه کهربایی هوس پریدن هوس پریدن اینو فقط برای تو میذارم اینجا هوس پریدن هوس پریدن
نوشته شده در ساعت 2:56 PM توسط آقا گل
٭ یادته آقاگل؟
........................................................................................خودت میگفتی: بگذار عضلات صورتم در تنهایی مرتعش و کشیده شوند تا محبوب و مذموم شما نباشم. که محبوب بودن در نزد شما چیزی بیش از منفور بودن ندارد. که فاصله ی مهر و کینتان را خود نیز به یاد ندارید که هرگز فهمیده باشید. نخواهم دست گرمتان را که جز به بیم و امید به سویم نیامد. دستانم را به هم قفل میکنم که هرگزم امید و بیمی در پیش از خویش نبوده است. خودت میگفتی: بی هویت شده ام، باید نگاهی به آلبوم خانوادگی بیاندازم. بی رویا شده ام، باید برای دیدن شهر موشها به سینما بروم. زمان را سنگین و به تندی گذرانده ام، باید کمی با ارواح دمخور شوم. از خورشید عقب افتاده ام، باید کفشهایم را واکس بزنم. خودت میگفتی: رها کن مرگ ناگزیرت را برای فردا، اکنون هنگام زنده مردن است. باشه باشه! این بار بذار من بهت بگم: رورورورو ویس ویس ویس ویس تیمو تیمو تیمو ناندا ناندا ناندا نوشته شده در ساعت 6:48 AM توسط آقا گل Tuesday, April 29, 2003
٭ جون من نظر خواهی پست آخر سامانو نگاه کنید.
من که مردم از خنده. خدا خیرشون بده خیلی با مزن. نوشته شده در ساعت 12:48 PM توسط آقا گل
٭ مینویسه:
آدمايي كه هميشه حالشون زيادي خوبه، همونقدر حالمو بهم ميزنن كه آدمايي كه هميشه حالشون زيادي بده. چونكه ميدونم جفتشون دارن تظاهر ميكنن. نوشته شده در ساعت 12:41 PM توسط آقا گل
٭ هی شاملو که میگفت
........................................................................................دو شبح تا مرزهای خستگی رقصیده اند نکنه منظورش... بگذریم. گذاشتم واسه دانلود: Man overboard-Steve Hacket (overboard به نظر من اینجا یعنی مردی که از خستگی میخواد خودشو بندازه تو دریا، خستگی از کشتی، خستگی از پیمودن، خستگی از سوار محیط بودن، خستگی از تماشا کردن، خستگی از احساس بزرگی دریا) من از مرزهای خستگی میگذرم با کفشهای بزرگ و کهنه و کتی که تو جیباش سیگار نم کشیده هست من از مرزهای خستگی میگذرم دست هیچ پسرک آبی چشمی در دستم نیست زنم در جنگ جهانی کشته نشده راننده ی کامیون ارتش هم نبودم من از مرزهای خستگی میگذرم و بر هیچ چیز تاسف نمیخورم غروب به اندازه ی کافی متاسف است. شیشه ی کنیاک منو پس بدین. همین، همین، همین. U push down man overboard U push down man overboard U push down man overboard U push down man overboard نوشته شده در ساعت 10:44 AM توسط آقا گل Monday, April 28, 2003
٭ ننم هی میگفت فرخ جون
........................................................................................این دختره آخرش با عشوه شتری تو رو خر میکنه ها! هی من گفتم نه ننه جون! این دختر اهل هر بساطی که باشه اعم از آبکی و تلخکی و دودی، اهل این یه فرقه نیست دیگه به مولا. ننم گفت خاک تو سرت بی پدر، حالا ببین کی بهت گفتما. منم گفتم نه، اون منو خر نمیکنه. نه نه نه... مثلا ترجمه ی آهنگ بود.
نوشته شده در ساعت 10:12 AM توسط آقا گل Sunday, April 27, 2003
٭
Hug me till you drug me, honey kiss me till I'm in a coma. hug me, honey, snuggly bunny, love is as good as soma. نوشته شده در ساعت 9:31 PM توسط آقا گل
٭ سلام عزیزم
........................................................................................میای بشینیم کنار هم ؟ ولی کاری هم به کار هم نداشته باشیم من کتاب میخونم، تو هم به گیاهات آب بده. من سیگار میکشم تو هم تلویزیون نگاه کن من غرق میشم تو هم به دلفینا غذا بده من میمیرم تو هم برا زمستونت شال گردن بباف فقط بشینیم کنار هم
نوشته شده در ساعت 11:39 AM توسط آقا گل Friday, April 25, 2003
٭ میکشم پایین
........................................................................................پنجره ی تاکسی میکنم راست گردنم را میکنم تو دستم در جیب میچرخوانم سر به سمت کارگر چشمانش مردانه، مهربان، پاک مرتب میکنم آه، آه، آه میکشم نوک انگشتانم روی پیشانی ظریف و صاف است باد میرود در یقه ی باز جــــــــــــون در بدن آرام و قرار ندارد میخواهد عوض کند همه چیز میخواهد چاقو چاقو کند خود گرد بادی فریاد کشان در راه است در مرکزش جــــــــــــون میدانم به یک چشم به هم زدن توانم شاشیدن به عناصر اما میمانم تا گرد باد بیاید جــــــــــــون سوار بر مرکزش آن وقت خواهم گفت یه من آبجو چقدر کف دارد
نوشته شده در ساعت 10:44 AM توسط آقا گل Thursday, April 24, 2003
٭ باکـــره در باره ی زن ها میگه:
........................................................................................مي توانند پيچيده ترين مردها را به نگاهي تسليم كنند و مي توانند سالها بدنبال ساده ترين مردها بگردند. خوب باکره ای هستی الحق. نوشته شده در ساعت 10:50 AM توسط آقا گل Wednesday, April 23, 2003
٭ در انتظار طلوع خورشید ایستاده ام
فروتنانه از پشت زندان صبح سرد خیره گشته ام صبح سرد، که روزی تو را بر زمین نمناک خوابانید و در برابر چشمان مغرور پاییز در آغوش کشید بی تپش ایستاده ام در برابر غمنامه ی قطره های باران صدایت که هر چه میجویم نمیشنوم فرو میشکنم امید ها میگریزند در اندوه، درمندانه پا میکشم بر باقیمانده ی جسدم ایستاده ام بی جان او گریان زمزمه میکند: "میدانم..." و با هم به سوی شب میرویم باید به تو خدانگهدار بگویم؟ هیچگاه تلاشم را ندیدی و اشک هایی که قطره قطره اش برای تو بود. ترجمه ی آهنگ پایینی نوشته شده در ساعت 12:59 PM توسط آقا گل
٭
نوشته شده در ساعت 11:24 AM توسط آقا گل
٭ اپیزود چهارم:
........................................................................................ازم میپرسه: چرا وقتی بهش نگاه میکنم به جای چشماش دماغش احساس سنگینی میکنه بهش میگم: واقعا؟ ولی من به جز دستات به جایی نگاه نکردم. نوشته شده در ساعت 6:44 AM توسط آقا گل Tuesday, April 22, 2003
٭ ساعت باید 11:30 باشه
برای اینکه صدای پارک کردن رنوی دوم از پشت در انباری اومد انباری 1 در 2 بوی گازوئیل پشت بوی سیگار قایم شده ترسوی چاقال یه چاقو با خون خشک شده رو شیکممه یه خط عمودی رو ساعدم به سیگار پک میزنم نورش یه دایره ی روشن درست میکنه چشمامو میبندم Dying young-Kenny G تم اصلی: بی خیال پسر. نوشته شده در ساعت 11:37 PM توسط آقا گل
٭ وقتی فاصله ی بین این وری بودن تا اون وری بودن یه آدم
........................................................................................مساوی یه چشم به هم زدنه، مساوی فاصله ی قبل و بعد سیگار کشیدن پس احمق کسی که باور کرد احمق کسی که جلوتر از پاشو آب پاشی کرد احمق کسی که دل بست احمق کسی که حال نکرد و مرد احمق کسی که خواست جور دیگه ای باشه احمق کسی که اعتراض کرد احمق کسی که فرصت داد احمق کسی که تاخیر کرد احمق کسی که ترسید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاتوق سوخته و همه متفرق شدن هنوز شبا به هوای تو به اونجا میرم و تو سکوت خواب آلود مخفیگاهمون، برات یه سیگار روشن میکنم نوشته شده در ساعت 6:34 AM توسط آقا گل Monday, April 21, 2003
٭ جاده تاریک بود
زمینا لیز بود بارون میومد ترمز بریده بود سر گردنه ماشین رفت ته دره از بالا وایساد یه نگاه به جنازه ی ماشین انداخت گفت: اوه خوب شد زنده نیستم وگرنه کارم تموم بود. نوشته شده در ساعت 10:27 AM توسط آقا گل
٭ اپیزود دوم:
........................................................................................تاپ مشکی ناف و پهلو دامن کوتاه پشمی جوراب شلواری مشکی هجوم اسکادا لب پایینت منو میکشه میدونم. نوشته شده در ساعت 10:11 AM توسط آقا گل Saturday, April 19, 2003
٭ سلام قهرمان من
........................................................................................برات چسب مایع آوردم خوبشو گرفتم، Made in Germany بجنب، تا تیکه هات گم نشدن، با هم بچسبونیمشون باید برای راند بعدی آماده بشی چیزی نمونده یه کم دیگه طاقت بیار وقتی تمومش کردی با هم میریم آپارتمان من خودمونو تیکه تیکه میکنیم پاشو پاشو باید بچسبونیمت.
نوشته شده در ساعت 12:27 AM توسط آقا گل Friday, April 18, 2003
٭ خط ریش باریک
ریش و سبیل باریک سیگار باریک بطری باریک دختر باریک کوچه ی باریک راه پله ی باریک Case باریک ساز باریک مجسمه ی باریک ابروی باریک لختی باریک دسته چک باریک پاکت نامه ی باریک سوراخ باریک مرز باریک کیت کت باریک نوار بهداشتی باریک عطر باریک بند کرست باریک کمر باریک بستنی خوری باریک قطار باریک چاقوی باریک کباب باریک جعبه ی کاندوم باریک خودنویس باریک واتو واتوی باریک کلا، چیزای باریک نوشته شده در ساعت 9:54 PM توسط آقا گل
٭
........................................................................................When a man loves a woman Deep down in his soul She can bring him such misery If she is playing him for a fool He's the last one to know Loving eyes can never see Yes when a man loves a woman I know exactly how he feels Cause baby, baby, baby I am a man نوشته شده در ساعت 1:44 AM توسط آقا گل Thursday, April 17, 2003
٭ قسمت هایی از آرشیو آقاگل که ناپدید شده بود،
گذاشتم ایــنجا. کنار صفحه هم یه لینک ثابت حرومش کردم. نوشته شده در ساعت 10:55 PM توسط آقا گل
٭ پشت سرم تیر میکشه
ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم سینه ام پاکت سیگارو بلعیده و میسوزه ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم چشام قرمزه و درد میکنه ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم زنی که چهار تا بچه داره، لخت و پتی میاد دم در خونه، کمرمو میگیره، میگه با بابای خدا بیامرزت رفیق بودم، تو خیلی شبیه اونی چقدر وقتی شوهرش کتکش میزد دلم میسوخت حالم ازش و از خودم و از بابام به هم میخوره، هیچی بهش نمیگم ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم به اندازه ی بروفن هم برای تو خاصیت ندارم ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم دلم برای چشم خاکستری تنگ شده هر موقع حال و هوای کافوری دارم خودشو میرسونه حتما همین نزدیکیاس منتظره بخوابم، تا پتو رو یواش بزنه کنار و بیاد تو من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم
نوشته شده در ساعت 10:27 AM توسط آقا گل
٭ زن ها دو دسته اند:
........................................................................................1- دسته ای که با زیرکی از یه مردک، مرد میکشن بیرون. 2- دسته ای که ناشیانه، مرد رو تبدیل به مردک میکنن. توضیح: دسته ی دوم خبر ندارن، که زنای زیرک دسته ی اول، استعداد خاصی در ردیابی کردن و شناختن مردهای مردک شده به دست اونا دارن، بیخودی پناه نبر به خدا، از شر زنان وسوسه گر زن وسوسه گر، اگر نبود، هیچ مردی وجود نداشت. نوشته شده در ساعت 12:17 AM توسط آقا گل Wednesday, April 16, 2003 ........................................................................................ Monday, April 14, 2003
٭ نوشتم دریا، نت پد خیس نشد
نوشتم باد، طوفانی درو نشد نوشتم شادی، قندی در دل آب نشد. نوشتم هستم، اشکی خشک نشد. نوشتم نومید، آهی فریاد نشد. نوشتم عشق، دهانی پر نشد نوشتم دیوانه، نگاهی مضطرب نشد چه رسمی است؟ مینویسم مرگ، بوی کافور بیداد میکند. چه رسمی است؟ نوشته شده در ساعت 12:30 PM توسط آقا گل
٭ خانوم هاویشام
........................................................................................تنهایی دردناکه؟ اینو کی درک میکنی؟ حالا که اشکتو در آوردن؟ نه! مطمئنم این بار هم فقط چشیدیش دوباره فردا همه رو مسخره میکنی و میگی ایـــش! اگه عصبانی شدی از حرفم، یه عنکبوت بنداز تو صندوق خیرات و مودات. ولی یادت باشه، تنهایی نه راه فراره، نه راه حل تنهایی فقط یه تفریحه، بین دو تا درد مشترک بین دو تا خنده ی مشترک بین دو تا سلام
نوشته شده در ساعت 12:13 PM توسط آقا گل Wednesday, April 09, 2003
٭ آفریده ی بی دست و پای خدا
گریه کن بذار تپش های نا منظم و پر اضطراب قلبت تمام تنتو سرد و مرتعش کنه بذار خاطرات عذاب آور به لاشه ی بی پناه مغز ملتهبت حمله کنن کلافه باش زانوهاتو بیار تو شیکمت سیگارتو روشن کن و به لرزش دستت نگاه کن سرتو تکیه بده اهمیتی نداره که چه اتفاقی داره میفته چشماتو ببند و بذار آسمون روی زمین خراب شه بذار همه ی دنیا رو گند بر داره انقدر تو لذت خرابی غرق شو تا منفجر بشی بذار همه برجستگی هات له و لبرده بشه انقدر که دیگه چیزی برای له شدن باقی نمونه اونوقت بلند شو لبخندتو مرتب کن و به بقیه عمرت بگو سلام
نوشته شده در ساعت 10:53 PM توسط آقا گل
٭
Porn piece or the scars of cold kisses-Ulver fuck u Ulver u make me die نوشته شده در ساعت 10:58 AM توسط آقا گل
٭ داشتم فکر میکردم چقدر خوب بود
........................................................................................فارسی اصلا حالیم نمیشد، مثلا فرانسوی زبون بودم، چون بیشترین حجم مزخرف به زبون فارسی رد و بدل میشه. فارسی زبونا متخصص صدور کس شعر و یاوه هستن. واقعا حیف. نوشته شده در ساعت 8:14 AM توسط آقا گل Tuesday, April 08, 2003
٭ امروز تو تاکسی
........................................................................................یکی داد میزد خیلی داد میزد میگفت: قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر من به رفتن قانعم. نوشته شده در ساعت 9:07 AM توسط آقا گل Monday, April 07, 2003
٭ بعضی توت فرنگی ها فریزری اند
فرق هویج با پوست هویجو کی میدونه؟ همون که روی بالش... بچه جان مطمئنی به اون جونورا میگن Lady bird؟ موهای سرو ناز من اونجوری نمیشه، اینگالا اینگالا اینگالا فــــــــوت. نه به اون داش مشتی حرف زدنت نه به اون بلــــــه گفتنت. یادت نره، همش یه دونه بوس دادی ها، ولی از حق نگذریم خیلی خوشمزه بود. از میون نوشابه ها، اونا که سبز ترن تاج سرن بی خودی خودتونو جر ندین نوشابه های گرد و قلنبه ی بد رنگ به مداد لبت قسم، خیلی میخوامت میگن کله ی کچل و زن خارجی مد شده. هر چی لذت عشق بازی بیشتر باشه، بچه خوشکل تر میشه. ــ کرموی خودمی ــ چــــــــی؟ فکر کن سروناز خوابیده رو شیکمت، سرشو گذاشته رو سینت، دستای کوچولوش هم میمی چپتو گرفته انرژی داشته باش، منو تو بازنده نیستیم خوشکلا و بچه ها یه زبون بهش در بیارین اووووووووووووووووومممممممممم اوه، چه همه زبون، اول کدومو بخورم؟ بعضی ها با بعضی ها خیلی خوشبختن. نوشته شده در ساعت 10:18 AM توسط آقا گل
٭ ــ زن: میگما امیر، همت بزرگتره یا یادگار امام؟
........................................................................................ــ مرد: اصلا چه ربطی داره؟ ــ زن: خوب میخوام بدونم دیگه. ــ مرد: نمیدونم بابا، نشمردم! ــ زن: ... من: shiiiiiiiiiiiit نوشته شده در ساعت 9:43 AM توسط آقا گل Saturday, April 05, 2003
٭ تو چه میفروشی دختر غمگین سینه عریان؟
........................................................................................تن بلوری ام را میفروشم آقا ــ شیشه ی دودی پژو بالا میرود ــ پسر سیاه قاطی خونت چی داری؟ یه عالمه هورمون دارم آقا ــ شلوار جا زانو انداخته بالا کشیده میشود ــ این اشکهای شور از کجا می آید مادر؟ کار دیگه ای بلد نیستم آقا ــ در دستمال گل گلی فین میکند ــ احساس کثیفی دارم، سرچشمه اش کجاست؟ آب دریا ها سخت کثیف است آقا ــ سیگار روشن میشود ــ دریا شاشید در دور دست شاشش همه کف و اسید اوریک ــ خدا میخندد و فرشته ها بی اجازه چندششان میشود ــ ــــــــــــــــــــــ خدایا لا اقل یه چیزی بشارت میدادی که بوی فاشیسم و نکبت و مرید و مرشدی نده. اینجوری شاید یه جوری خودمو راضی میکردم از خر شیطون بیام پایین. یادت رفته؟ vanity is definitely my favorite sin ــــــــــــــــــــــ شبا جات از همه وقت بیشتر خالیه که خش خش، پرده رو بکشی که لین لین، چراغ خوابو خاموش کنی که قژ قژ، فنرای تخت با اومدنت بالا پایین بره که اوم اوم، صورتتو بچسبونی به صورتم که هوپ هوپ، سینه هات هوا رو گرم کنه که چوپ چوپ، بمیرم برا آرامش پلکای کشیدت. نوشته شده در ساعت 8:22 AM توسط آقا گل Thursday, April 03, 2003
٭ پزشکی قانونی علت مرگ را بوسه های سرد بر بخش های تحتانی بدن تشخیص داد.
........................................................................................نوشته شده در ساعت 10:10 AM توسط آقا گل Wednesday, April 02, 2003
٭ میدونی اداهایی که بعضی ها تو وبلاگاشون در میارن تا به نظر وزین بیاد، مثل چی میمونه؟
مثل اینکه کیارستمی یه فیلم پورنو توی ساوجبلاغ بسازه، بعد همه دهاتیا بگن: ما کس میکنیم همچین و همچون گل گندوم. نوشته شده در ساعت 5:06 AM توسط آقا گل
٭ این سامان رفته یزد دچار خود سندباد بینی شده.
........................................................................................ببین چه آهنگی گذاشته رو وبلاگش! نوشته شده در ساعت 12:34 AM توسط آقا گل Tuesday, April 01, 2003
٭
hey reality! come to me without a single care i like your undressed body give me a sigh n then we will change the stage of happiness offer me anyway but not guilt i'm so fair in this relationship u see aghagol antiparanoia :p نوشته شده در ساعت 11:42 PM توسط آقا گل
٭ اههای فرار از پوچی و خلا:
........................................................................................1- برای رسیدن به یه هدف انقدر به کارای مختلف دست بزنی و بدو بدو کنی که وقت نداشته باشی احساس خلا کنی. 2- بتونی باور کنی که بعد از مرگ قراره هر چی اینجا کاشتی برداشت کنی. 3- خودکشی. 4- مواد مخدر. 5- عیاشی و هرزگی. من اینا به ذهنم رسید. بیشتر به راه اول فکر میکنم. نوشته شده در ساعت 11:41 PM توسط آقا گل Saturday, March 29, 2003
٭ شده صبح از خواب بیدار شین
بعد انقدر از وارد شدن به دنیا احساس خفگی بهتون دست بده که مثل نوزاد گریه کنید؟ به جای اومه اومه بگین هق هق؟ نوشته شده در ساعت 9:52 PM توسط آقا گل
٭ منم مثل مایک رینور پامو دراز کردم رو مبل.
........................................................................................با کفش. تنها چیزی هم که آنا گوریگوریبنا نفهمید این بود که یه سنگ به چه بزرگی افتاده رو پام. فقط کثیفی کفشا ناراحتش کرد. نوشته شده در ساعت 9:37 PM توسط آقا گل Friday, March 28, 2003
٭ سیگار قبل از مرگ را خیلی خیلی دوست دارم.
........................................................................................ــــــــــــــــــــ هر شب در نیمه ی داستان به خواب میروم و تو هر شب داستان را از سر میخوانی گناه من نیست که صدایت مرا خواب میکند پس این مجازات مکرر چیست که در حق من میکنی؟ شهوت شنیدن داستانت در من فروکش میکند. و تو باز هم داستان را از سر میخوانی. این مجازات مکرر چیست که در حق من میکنی؟ نوشته شده در ساعت 3:13 AM توسط آقا گل Thursday, March 27, 2003
٭ وقتی کارگر، کار یاد گرفت و شروع کرد به پیشرفت کردن و واسه خودش آدمی شد
بزنید در کونش و یه کارگر دیگه بیارید، and save your holy ass this is the missionary method نوشته شده در ساعت 9:37 AM توسط آقا گل
٭
........................................................................................so faaaaaaaaar so so so far from nothing it's so strange feeling so unknown so fucked up so emtpy i can't calm myself down friends who can understand? who can cry for this man? i want nothing more i don like your words this fucking words just to say i like your words your words to be quiet i am aghagol i am so faaaaaar so so so faaaaaaaaar from nothing نوشته شده در ساعت 5:50 AM توسط آقا گل Wednesday, March 26, 2003
٭ تو بودی میگفتی صبح ها افق قشنگه؟
ولی به نظر من خیلی هم ترسناک و خواب آور بود. منو یاد یه عالمه زندگی میندازه که از جیبم افتاده تو سوراخ حموم. تو افق یه بشقاب کثیف هست که همه آشغالامو توش میذارم. تو افق یه پاکت سیگار هست با یه فندک، نه دو تا فندک. یه قاب CD هست که زیر و روش CD گذاشتم. یه بسته دستمال جیبی هست برا وقتایی که زندگی رو دوست دارم. یه دیکشنری و کلاسور هم هست، برا وقتایی که نفس عمیق شبیه آه میکشم. یه کارت تبریک هم هست برا وقتایی که لبام زیادی صاف موندن. یه تلفن هم هست. اوه از همه مهم تر یه اسپری قد بلند تو افقم هست برا وقتایی که دچار تخدیر روحی میشم. نوشته شده در ساعت 7:44 PM توسط آقا گل
٭ خسته و کوفته رفتم زیر پتو. کشیدمش رو سرم. هنوز موهام خیس بود. ژاکت تو هم تنم بود. بوی تو میدادم. از وقتی سایتتو پولی کردی که خوابتو نمیبینم، به جاش خوابای سوررئال میبینم. با صدای خانوم هاویشام که تلفنی صابون گلیسیرین Aven معامله میکرد چشام وا شد، تا یه ساعت نمیتونستم تکون بخورم، چرا انگشتاتو نکشیدی رو گردنم؟ چرا ننشستی رو سینم و گوشامو بکشی؟ چرا بهم نگفتی حوصله دارم با هم تن تن میلو بخونیم یا نه؟ چرا دست نکردم تو تی شرتت تا بهم بگی کرمکی؟ چرا به زور از تخت منو نکشیدی پایین که تا نصف شب بازی کنیم و کتاب بخونیم و بخندیم و حرف بزنیم و همدیگه رو بوس کنیم؟ چرا تخت من یه نفرس؟ چرا صبحونه یکی دیگه برات درست میکنه؟ چرا نصف شب بیدار نمی شم تا گازت بگیرم؟ چرا نصف شب گازم نمیگیری تا بیدار بشم؟ من تنهایی چجوری همه ی گناهامو بندازم گردن نیمکره ی راست؟ الان کی با بچه ها حرف میزنه؟ الان کی برا شعرای موزونت آهنگای نا موزون میسازه؟ الان کی از فرق سر تا پنجه های پاتو رمان میکنه و زیر لباسش قایم میکنه، تا تو محافل ادبی دنیا هرج و مرج ایجاد کنه؟
الان کی میاد بخورت با پوست و گوشت و دنبه؟ الان کی برام میو میو میکنه؟ الان کی پنیرتو میدزده و واسه اینکه بفهمی انگشتای روغنیشو کمپلت Paste میکنه تو قالب پنیرت؟ زیاد که طول نمیکشه هان؟ جون هر چی ناخداس راست بگو، لعنت بر شیطون، چرا هیچی نمیگی؟ لعنت بر شیطون. نوشته شده در ساعت 8:24 AM توسط آقا گل
٭ یه بویی تو مایه های الکل و گوجه فرنگی و سس فرانسوی و سس همبرگر و مرغ سخاری و اودکلون Boss و سیگار و عطر Scada.
........................................................................................آخیش، گمونم همین بود. نوشته شده در ساعت 8:24 AM توسط آقا گل Monday, March 24, 2003
٭
It's true what people say: "God protect the ones who help themselves In their own way" And I often wondered to myself: "Who protects the ones who can't protect themselves"? Fee Fi Fo-Cranberries نوشته شده در ساعت 11:20 PM توسط آقا گل
٭ چرا انقدر چیزای گه و آشغال دارن برا ماها جذاب میشن؟
اگه نخوام تاوان این همه محدودیتی که کشیدم اینجوری پس بدم باید کجا زندگی کنم؟ همیشه محدودیت باعث میشه خیانت و بد ذاتی و هوس بازی جذاب بشه؟ احتمالا بعدش هم حالمون از اینا به هم میخوره و باز تئوریسین محدودیت میشیم. پس این همه آدم تو این دنیا آرامش و تعادل رو از کجا آوردن؟ هان؟ بدون سگ مذهبی میشه زندگی کرد بدون دگماتیسم میشه زندگی کرد بدون خیانت میشه زندگی کرد بدون نامردی میشه زندگی کرد بدون افسردگی و نهیلیسم میشه زندگی کرد بدون خر عیاشی و کس مشنگی میشه زندگی کرد من نمیفهمم چرا دارم جایی زندگی میکنم که همش یکی از اینا باید وجود داشته باشه. آدم سالم و عادی بودن خیلی Low کلاسه؟ حتما باید یه جور عوضی و اغراق آمیزی آدم باشید؟ نوشته شده در ساعت 9:04 PM توسط آقا گل
٭ الفی! منم به اون چیزا موقع سر درد و قبل خواب فکر میکنم.
الفی! چشمه ی من به اون سایه روشن هم آروم نمیگیره. الفی! راست میگی، اگه بچه بازیا به هم بخوره خیلی خوب میشه. الفی! همیشه از شنیدن این جمله ی لعنتی کفری میشم، "وقتی چیزی رو داری نمیبینیش" الفی! محشری. الفی! دستای زخم و زیلی، ناخونای کنده شده، لاکای ور اومده. wow الفی! بدون حرف و نقطه ی مشترک؟؟؟ تو کی هستی؟ الفی! آره، اما نقاشیم خوب نیست، با نت هم میشه خط کشید؟ الفی! و میدونی که باز هم قراره له بشی، زیر بار سنگین تعادل! الفی! بعضی وقتا فکر میکنم که "همیشه فکر میکنم" یعنی "همیشه میکنم." نه؟ الفی! اون رفته مسافرت، فقط وقتی تنهای تنها میشم بر میگرده، خیلی بد جنسه. الفی! اوه! چه برنده. سهل ممتنع همینه به گمونم. الفی! زندگی تو غرق است، در هزاران عشق بزرگ پاک، هزاران عشق کوچک ناپاک اما زندگی من غرق است در هزاران عشق کوچک و بیچاره ی پاک هزاران عشق بزرگ و لعنتی ناپاک الفی! دیروز پیدات کردم، خوندن آرشیوت 20 دقیقه هم طول نکشید، اما می ارزید به 80 هزار دقیقه ای که تا الان وبلاگ خوندم. نوشته شده در ساعت 10:26 AM توسط آقا گل
٭ یکی از ماهی قرمزای خواهرم زد به سرش.
........................................................................................از تنگ پرید بیرون و نیم متری اونطرف تر رو سرامیک های آشپز خونه، افتاد زمین. برداشتم انداختمش تو تنگ، یه کم نفس کشید. بعد کج شد و اومد رو آب. کیف کردم، آخر عمرش تف کرد به خلقت آبیش، تف کرد به سرنوشت ناگزیرش. Like a crazy Like a god fucking lunatic Like my nightmares Hey mahi ghermeze, i'm gonna love u ــــــــــــــــــــــــــ اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بی خبر میگم کون لق بی وفات. نوشته شده در ساعت 1:05 AM توسط آقا گل Sunday, March 23, 2003
٭ خسته شدم از Light و Light بازی.
چند تا نخ Winston قرمز بده بیاد ببینم. ممممممممممممم. جانم. نوشته شده در ساعت 10:25 AM توسط آقا گل
٭ دوست من در زندگی باید قارچ و گوشت باشی.
........................................................................................بی خودی خودتونو جر ندین آقایون و خانومای مارگریتا و پپرونی و مخلوط. مزه نباید تو ذوق بزنه. باید کمرنگ و بدون تحریک اضافه، ارضا کنی. پ.ن: این حرف کاملا نامربوط به شیکمه، تا چه در نظر آید. نوشته شده در ساعت 9:19 AM توسط آقا گل Saturday, March 22, 2003
٭
Move over, move over There's a climax coming in my way I don't like you, don't compromise Shattered by your weakness Shattered by your smile And I'm not very fond of you, and your lies Please don't stand in my way Shattered-Cranberries نوشته شده در ساعت 8:36 PM توسط آقا گل
٭ هه هه.
شنیدین دو تا راکت آمریکا خورده به آبادان. دو نفر هم به فاک رفتن؟ نوشته شده در ساعت 7:40 PM توسط آقا گل
٭ آدمیزاد به تنهایی مسئول تمام زندگیشه.
........................................................................................سرنوشت، آدم های دیگه، شرایط، خانواده، اتفاقات ناخواسته، اینا فقط ظاهر قضیس. اگه این چیزا به ظاهر مقصر به نظر میرسن، دلایل مختلفی وجود داره، که نه اینجا جای گفتنشه، نه موضوع به این راحتیه. میدونید؟ وقتی میشه تقصیر رو گردن اون چیزا انداخت ــ البته به ظاهر ــ، که دادگاه بیرون از آدم مورد نظر تشکیل بشه. اما وقتی خودش دادگاه رو تشکیل میده، تو ذهن خودش، یه چیزایی رو بیواسطه درک میکنه، که میتونه بفهمه همه ی تقصیر با خودشه. میگم میتونه بفهمه، یعنی با لقوه، اما همیشه چیزایی باعث میشه که خودش هم اینو نفهمه. خلاصه اینکه. دلتو خوش نکن که یه عالمه همدست داری. U are the fucking law U are the fucking lawyer U are the fucking lie U are the fucking liar نوشته شده در ساعت 8:35 AM توسط آقا گل Thursday, March 20, 2003
٭
کلیپش منو کشته. وای وقتی از اون بالا داد میزنه. وقتی بی رنگی قیافش تف میکنه به دوربین. وقتی تمام احساسشو تو حرکات نامنظم صورتش رو به پایین جمع میکنه. حتما ببینید. I don't want to call my friends they might wake me from this dream and I can't leave this bed risk forgetting all that's been Oh I am what I am I'll do what I want but I can't hide I won't go I won't sleep I can't breathe until you're resting here with me I won't leave I can't hide I cannot be until your resting here with me Dido-Here with me نوشته شده در ساعت 11:29 PM توسط آقا گل
٭ به نظر شما کدامیک خوشبخت تر اند؟
........................................................................................ــ البته بدون در نظر گرفتن قبل و بعد ماجرا ــ 1- کسی که زیر آفتاب ساحل لخت میشود. 2- کسی که در چهار راه ولیعصر یخ در بهشت با طعم لیمو میخورد. 3- کسی که با شیر نسکافه ی لیوانی مارلبرو میکشد. 5- کسی که در هتل شرایتون با رومانس و شهوت در آغوش میکشد. 6- کسی که با جگوار سربی رنگش در جاده میراند و راک اند رول گوش میدهد. 7- کسی که زیر قطره های ریز و شرمناک باران اواخر اردیبهشت در دریاچه پارو میزند. 8- کسی که در گرمای 40 درجه، زیر کولر گازی با دوست دختر خود مار پله بازی میکند. 9- کسی که User name و Password یک اشتراک مادام العمر Flat پارس آن لاین را عیدی میگیرد. 10- کسی که در یک نمایندگی سونی در خیابان بیژن کاری با در آمد ماهیانه 2 ملیون تومن پیدا میکند. 11- کسی که یک خانه ی دوبلکس 500 متری در خیابان فرشته را قولنامه میکند. 12- کسی که به یک آرشیو نا محدود و کامل فیلم دسترسی پیدا میکند. 13- کسی که از MIT پذیرش میگیرد. 14- کسی که خبر پریود شدن دوست دختر مشکوک به حاملگی خود را میشنود. 15- کسی که وسط جنگل در حال کباب کردن فلفل و گوجه از خنده غش میکند. نوشته شده در ساعت 8:35 AM توسط آقا گل Wednesday, March 19, 2003
٭ کارت تبریک عید
........................................................................................پشت گردن های مرتب و تیغ زده سبزه های ردیف شده کنار خیابون پاترول های پر از ساک و سبد غذا ته مونده ی نارنجک های شب چهارشنبه من کی ام؟ اینجا کجاست؟ اینو کی کرده؟ نوشته شده در ساعت 7:56 PM توسط آقا گل Tuesday, March 18, 2003
٭ جل الخالق:
ــ عزیزم! میشه ممه های روحمو واسم ماساژ بدی؟ ــ چرا که نه! بیا بغلم سوتین روانتو برات وا کنم. ــ ممم... اومدم. پ.ن: حق چاپ محفوظ است! نوشته شده در ساعت 8:59 AM توسط آقا گل
٭ ببینم، تا حالا شده دلت بخواد زمان جنگ جهانی دوم تو یه خونواده ی فرهنگی و فقیر بلژیکی به دنیا میومدی،
........................................................................................نه نه، اون موقع به دنیا نمیومدی، اون موقع یه پسر جوون بیست و دو سه ساله ی بودی. شرایط زندگی طوری بارت آورده بود که زیاد با آدما قاطی نمیشدی، مخصوصا با دخترا. برای امرار معاش از 6 سالگی تو یه مغازه ی نونوایی کار میکردی که یه صاحب بد اخلاق و غرغرو ولی خوش قلب داشته. وقتای بیکاریت میرفتی تو اتاق زیر شیروونی و کتاب میخوندی، مخصوصا خاطرات آدمای بزرگ و جذاب رو. اونوقت زمان جنگ به ارتش متفقین ملحق میشدی و تو قسمت دیدبانی خدمت میکردی. بعد زخمی میشدی و می افتادی تو بیمارستان. بعد همونطوری که چشمات پانسمان شده، برای دختری که بعضی روز ها پرستار بیمارستانه، کتابایی رو که قبلا خونده بودی تعریف میکردی. بعد بین تو و پرستاره یه چیز عجیب و غریب به وجود میومد که تا حالا تو زندگیت مزشو نچشیده بودی، بعد یه شب که داستان گفتنت تموم میشد، احساس میکردی لبای پرستاره با نرمی و شرم رو صورت اصلاح نشدت دو سه ثانیه آروم میگیره و بعد میگه شب به خیر میشل. بعد موقعی که به خاطر یه اتفاق زخمی ها و پرستارا رو به یه شهر دیگه منتقل میکردن تو قطار باهاش عشق بازی میکردی. و چند ماه بعد وقتی برای مرخصی تو یه بار ایتالیایی نشستی و کنیاک میری بالا، یه نامه برات بیاد، که تو بابا شدی؟ دوست داشتی؟ واقعا؟ پس خوشوقتم. نوشته شده در ساعت 8:58 AM توسط آقا گل Monday, March 17, 2003
٭ به عوعو ی میلو قسم
به گونه های قرمز هادوک قسم به پاندول تورنوسل قسم به مدل موهای تن تن قسم به ازدواج پسر گانگستر و دختر سرخپوست قسم به دستمال های مچاله ی عشق بازی قسم به پودر شکلات روی قهوه قسم به جای پول خورد کیف پول قسم به جون هر چی لاک پشت احمقه قسم به پسورد ID یاهوم قسم به بی موز ترین اسانس آدامس قسم به ترافیک جهان کودک قسم به هر سه مدل عطر Burbery قسم به سفتی ممه های قبل پریود قسم به مار خونه ی 87 مار پله قسم به مشکل شماره ی یک قسم به انگشت شماره ی دوی پا قسم به عمیق ترین پک عمرم قسم به اداری ترین بوس دنیا قسم به مرطوب ترین وازلین دنیا قسم به قشنگترین ناف دنیا قسم به بلند ترین ته ریش عمرم قسم بعضی ها با بعضی ها خیلی خوشبختن. نوشته شده در ساعت 10:28 AM توسط آقا گل
٭ آهای بهار جون مطمئنی "ناله ی مرغ اسیر این همه بهر چمن است"؟!
........................................................................................ناله ی مرغ اسیر این همه بهر مرغ بودن است. اینو نمیفهمی یا دوست داری که نفهمی؟ هان؟ خیال میکنی وقتی پدر پدر بزرگ مادر بزرگت میگفت "آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد" منظورش این بود که خدای نکرده یا کرده پخی بالای پخ تشریف داره؟ نه عزیز دلم، اونم مالیده بود به تیفار پرسپکتیو و اصالت نگاه. باور کن بهش نمیاد انقدرام احمق باشه. حالا که مدرن تر از من توهاش هم با ماشین پست مدرن مهمونی میرن و پلو میخورن. چه اصراریه که ما خودمونو محروم کنیم؟ به چه امیدی؟ هان؟ تو و بابا بزرگ احمق نبودین ها! منو نوه هات احمقیم، احمق های کتاب خون، احمق های مهمونی نرفته، احمق های عیش بی نقص ندیده. کسایی که خودشونو محروم کردن. کسایی که انقدر بافتن و رشته شد که رسما شدن مرغ اسیر. شدن بیمار روانی. حالا هی دوز لورازپامو میبریم بالاتر که یه شب خواب سوررئال نبینیم و راحت سر بذاریم به بالین بی همزادمون. احمق های همزاد گریز روشن فکر! آخه نور لامپ 200 وات هم شد نور؟ هر موقع بخوای روشنش کنی و هر موقع بخوای خاموشش کنی. خر شدیم و کله خر که نخواستیم پرده ها رو بزنیم کنار، که هر وقت موقش شد نور بیاد و هر وقت موقش شد بره. خوب معلومه، وقتی شب و روز و وقت و بی وقتت شد آرایش صحنه ی از پیش آماده ای که کار تو پرسه زدن تو اونه، هیچ وقت نمیتونی بالا تر از اون مرحله پاتو بذاری، هیچ وقت نمیتونی کار اصلیت که بازی کردنه با فراغ بال انجام بدی. حالا هی بیا ناله کن که بار زندگی از شونه های من سره. میشی لورازپام خور، میشی اونی که کون ماری جواناشو هر شب لیس میزنه و به زمین و زمون فحش میده. میدونی چی سخته؟ اینکه نور انقدر زیاد باشه که از هزار تا تاریکی بیشتر کورت کنه. میدونی چی دردناکه؟ اینکه اندازه ی کت و کس خل های بالا و پایین خیابون هم بینش نداشته باشی. چرا نمیخوای به طبیعت احترام بذاری؟ خوب بذار. بذار بذار. کسی که نمیتونه بگه چجوری بهتره! پس بذار اونجوری که بی حرف و حدیث بهترته زندگیت بچرخه. به خدا پشیمون میشی. حالا اینا که نوشتم برا چی بود؟ برا اینکه حوصلم سر رفته بود. آیم سو فاین تودی. نوشته شده در ساعت 9:35 AM توسط آقا گل Sunday, March 16, 2003
٭ دختر همسایه یادداشت میکند.
و آقاگل به یاد میآورد: بعضی از پاچه ها جون میدن برا اصابت به کون حاج خانوم های وراج. نوشته شده در ساعت 8:37 PM توسط آقا گل
٭ آدمی که چل چلیشو چند سالی میشه که رد کرده،
........................................................................................اون وقت دو کلمه حرف نمیتونه بزنه، همون بهتر که بچگی هاش واکسناشو نمیزدن. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیه ی جهاد: ای دختران فسقلی که هر آینه توسط برادران گنده بکتان مورد آزار و کشیدگی مو قرار میگیرید، غم مخورید، بزرگ میشوید یادتان میرود. کسانی از شما که زیر بار ظلم نرو تر هستند، بهتر آن است که لگدی نه چندان کشنده به تخم ایشان بزنند. همانا خداوند با مظلومین و فسقلین است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آنچه از زهر مورچه شتری کیری تر است، زن میانسال غرغروی اخموی بوگندو است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Metal بازان عزیز، چندان دور نخواهد بود که Rap بازان و Funk بازان بر اریکه ی موسقی جهان تکیه کنند. گرچه شما هر آینه شایسته ترید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ I don give a fuck if u don like my shit ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به خدا خیلی خنده داره، به قرآن خیلی خنده داره، به همه ی مقدسات بی وجود خیلی خنده داره زندگی واقعا سیرکه، بی شعار کارش از این حرفام گذشته، متاسفم برا خودم و همه ی آدمای جدی. سر کاریم. نوشته شده در ساعت 9:35 AM توسط آقا گل Friday, March 14, 2003
٭ چشمامو که باز کردم دیدم درست واساده بالا سرم.
بهش گفتم از جون من چی میخوای هان؟ من نه حوصله ی ترسیدن دارم، نه حوصله ی جنگیدن. بهم گفت بالاخره که چی گفتم ای بابا، چی چی رو که چی؟ بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. خندید، خوشم نیومد، بهش گفتم به چی میخندی عوضی؟ خیال کردی چون دیگه زنده نیستی میتونی منو از حکمتت بترسونی؟ بهم گفت: همش یه بار زندگی میکنی، میفهمی؟ همه ی همش یه بار. بهش گفتم اشتباه میکنی، فقط یه بار زندگی میکنم، فقط فقط یه بار. گفت: اگه خرابش کردی چی؟ گفتم انقدر خالی میکنم که آخر راه نای سوال جواب نداشته باشم. گفت کمک نمیخوای؟ گفتم تو که مردی! لال شد. آب شد. رفت به خورد قالی. نوشته شده در ساعت 12:04 PM توسط آقا گل
٭ چند تا کار هست که وقتی حشری میشی نباید انجام بدی،
یکیش زندگیه، بقیشم سر فرصت فکر میکنم تا یادم بیاد. سعدی علیه رحمه میفرماید: تا مرد حشر نگشته باشد عیب و هنرش نهفته باشد نوشته شده در ساعت 12:03 PM توسط آقا گل
٭ دلمشغولی:
........................................................................................زیر سیگاری قبلیم شکست، یدونه پیدا کردم که لبه هاش از این چیزا که مثل دیوارای قلعس نداره، موندم سیگارو چجوری روش نگه دارم. هان؟ نه نمیشه سر سیگارو داد پایین آخه ارتفاعش زیاده. میشه جای تنگ ماهی ازش استفاده کرد. نوشته شده در ساعت 11:26 AM توسط آقا گل Thursday, March 13, 2003
٭ همینطوری که آهنگای لیست شده تو winamp داشتن واسه خودشون یکی یکی میومدن و میرفتن، رسید به Love story
دیدین بعضی از کلمه ها یه دفعه به نظر آدم گوگوری مگوری میان؟ مثلا Little history یا Her first hello تو این آهنگ! بعد آدم خیال میکنه اندازه ی این کلمه ها کوچیک شده، یا مثلا این کلمه ها اندازه ی آدم بزرگ شدن. حس جالبیه، آدم آرامش دراماتیک پیدا میکنه. میفهمین چی میگم؟ نوشته شده در ساعت 11:26 PM توسط آقا گل
٭ خوب اینم از عمه سیاهه. رفت پی کارش.
........................................................................................موقعی که داشت اذیتم میکرد موندگار بود، وقتی قوانین همو فهمیدیم و همزیستی رو یاد گرفتیم، وقت خداحافظی رسید. درست مثل آدمای دیگه، درست مثل همیشه. همیشه آخر سال که میشه همه ی اونایی که اومدن و آزار دادن و فهمیدن و عزیز شدن و رفتن ــ البته عمه سیاهه هنوز به مرحله ی عزیز شدن نرسیده بود ــ با همدیگه میان سراغم، تو یه مهمونی بدون کلام و بدون موسقی. میان تا بهم بگن همیشه باید بند کفشم رو نیمه باز بذارم. همیشه باید کوله پشتیمو دم دست بذارم. همیشه باید به اندازه آب بخورم که تو راه جیشم نگیره. میان تا فراموش نکنم منم یه لحظه ی فسقلی هستم توی زمان بی حافظه. لحظه ای که فقط به اندازه ی خودش اجازه ی بلند پروازی داره، اجازه ی پهن شدن و اجازه ی عمیق شدن. شک دارم اگه میشد لحظه ها رو بشکه ای 30 دلار بخرم و انبار کنم، این کارو میکردم. اما مطمئنم که حاظر نیستم تیکه های وجودمو بشکه ای 30 دلار بفروشم تا اموراتم بگذره. میخوام همشو خودم بسوزونم... همشو. سوبسید هم نمیدم. نه به عقلم نه به احساسم نه به چشمای بی حالتم. میخوام ببینم آتیشش تا کجا بالا میره. اگه دلت خواست با هم کنار آتیشش وامیسیم. نوشته شده در ساعت 7:04 AM توسط آقا گل Wednesday, March 12, 2003 ........................................................................................ Tuesday, March 11, 2003
٭ سلام آقای دکتر
........................................................................................چجوری بگم، یه لحظه صبر کنید ببینم چجوری باید شروع کنم. آها، خوب میدونید؟ فکر میکنم مریض شدم. البته خودم نمیدونستم. تا اینکه دیدم همه اینطوری میگن. علایمش؟ والا اینجوریه که، از آدما بدم میاد، مخصوصا از آدمای شاد و پولدار. دلم لک میزنه برا اینکه یکی پا رو دمم بذاره تا خرخرشو بجوم. از اینکه چشمامو ببندم و خودمو غرق تو خون تصور کنم لذت میبرم. به طرق مختلف به آدمای اطرافم ضد حال میزنم. اصلا کسی رو آدم حساب نمیکنم. همه ی آدما رو به چشم دلقک نگاه میکنم. با بعضی واژه ها به شدت چپ افتادم، وقتی به گوشم میخورن دلم میخواد بشاشم روشون، مثلا عشق، وفاداری، آرامش، خونواده، لذت، کار، علم، درک، کمک، کمال، اعتماد بیشتر وقتا به معتادا و جنده ها و دیوونه ها فکر میکنم. اگه یکی بیاد دنبالم و بهم بگه دلم برات تنگ شده بود، دلم میخواد بگم به تخمم. اگه احساس کنم کسی دلش برام میسوزه، دوست دارم بکنمش تا دیگه دلش نسوزه. همه ی آدما رو از خودم احمق تر و کودن تر میبینم. وقتی یه مسافر با احترام با راننده تاکسی برخورد میکنه دلم میخواد بهش بگم خاک تو سر خایه مالت. اگه یه دانشجویی سر کلاس خوب جواب بده، بهش چپ چپ نگاه میکنم و پوزخند میزنم. شنیدین آقای دکتر؟ حالا اگه فکر میکنید میتونید کمکم کنید باید بدونین که کور خوندین، شما در مقابل بیلاخ مخفی بودین. نوشته شده در ساعت 4:52 AM توسط آقا گل Saturday, March 08, 2003
٭ آهای آهای حبـــــــیب
گیرم عمه ی تو بود خطا کار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این مصرع با تلاش شبانه روزی من و لیتیوم سروده شده از علاقه مندان و صاحب نظران در زمینه ی ادبیات تعلیمی برای سرودن مصرع دوم دعوت به عمل می آید. نوشته شده در ساعت 11:58 AM توسط آقا گل
٭ یه روز نیروی انتظامی غیرتی میشه و برای پاکسازی شهر تهران می ریزه جنده ها و خانوم رئیس ها رو میگیره و میبره وزرا میندازه تو یه اتاق.
........................................................................................بعد باز غیرتی میشه و میریزه تو یه پارتی یا چمیدونم مهمونی تولد، چند تا دختر 16-17 ساله نازنازی رو میگیره میندازه تو همون اتاق قبلیه. بعد نصفه شب از صدای جیغ یکی از اون دختر بچه ها میان تو اتاقه، یه هو میبینن ای دل غافل! سینه و *س دختره توسط دو تا از پیر جنده ها جویده شده. بعد پدر و مادر دختره شکایت میکنن. و نیروی انتظامی به یه معذرت خواهی محکوم میشه!!! اگر دردم یکی بودی چه بودی. نوشته شده در ساعت 11:52 AM توسط آقا گل Friday, March 07, 2003
٭ رقص، برای فراموش کردن
........................................................................................رقص، برای شروع رقص، در غرور رقص، از ته غار نخوت رقص، برای دیگر شدن رقص، در شهوت اختلاط رقص، روی خاکسترهای پاتوق. رقص، در نشئگی رقص، در کلافگی رقص، بیخودانه در آغوش سایه های غلیط و کشدار رقص، در اتاق تاریک رقص، در خیرگی نور رقص، برای ته کشیدن رقص، برای آرامیدن در آغوش مرگ پر شکوه هی! نذار عرقت خشک بشه. رقص، رقص، رقص خیس و لغزنده به زندگی بگو خدافظ، درست همونجوری که بهش سلام کردی نوشته شده در ساعت 7:43 PM توسط آقا گل Wednesday, March 05, 2003
٭ عجب شبی بود دیشب.
........................................................................................یکی زیر علامت 27 تیغ بود، یکی جلو پاش نارنجک میزد، یکی دختر بازی میکرد، یکی گریه میکرد، یکی موهاشو میکند، یکی سیگار با سیگار روشن میکرد. عجب شبی بود دیشب. ولی خودمونیم در چهارراه ها خبری نیست یک عده میروند یک عده خسته باز می آیند و انسان ــ که کهنه رند خدایی است بیگمان! ــ برای دو قرص نان کاپوت میفروشد در معبر زمان حالا چونه نزنید، کاپوت نفروشد بالاخره کاپوت که میخرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعضی ها در اثر مطالعات زیاد در زمینه ی زبان شناسی، زبان روسی و انگلیسی را از یک ریشه دانسته اند. بعضی ها بین عدسی و جوجه کباب ارتعاش میکنند. بعضی ها ناقل نیوکاسل میباشند. بعضی وقت ها جناح های چپ و راست در "سکوت" متحد میشوند. بعضی ها چشم سفیدند، و بعضی ها چشم سپید! بعضی سوراخ ها آبگیرند. بعضی پاچه ها جون میدن برا اصابت به کون حاج خانوم های وراج. بعضی چوچوله ها پیر اند D: بعضی ها خودشون و کفترهاشون از یه قماشن. بعضی از موتور سوارها ترک اند! بعضی گرگ ها بارون دیده اند و بعضی گرگ ها بالون دیده. بعضی ها همه ی فعل ها را در زمان آینده صرف میکنند. بعضی ها با بعضی ها خیلی خوشبخت اند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در محل استادیوم آزادی تماشاگران یکصدا خواندند: فرنچ کیس را مکرر کن! هشدار برای کبرا 11: I think the world is too small 4 both of us من تو نیق نیق. من تو لوک. نوشته شده در ساعت 9:09 AM توسط آقا گل Tuesday, March 04, 2003
٭ اهه! باز من رفتم مسافرت تو مواظب خودت نبودی؟
........................................................................................باید زیر سیگاریتو خالی کنم، پیرنتم که سوزوندی، اوه گردنت چی شده عزیز دلم؟ این چه آهنگیه گوش میدی، وایسا CD رو عوض کنم، موهای فرفریتم یه کم برات کوتاه میکنم، چند تا فیلم جدید برات آوردم، با یه شوی خیلی خدا، چند بار بگم این کتابای بیخودی رو نخون، پشت در اتاقت پر روزنامه شده، معلومه تو این مدت حسابی از همه ی دنیا بی خبر موندی، فدای سرت عزیزم، خودم همه ی خبرا رو برات تعریف میکنم. با یه نسکافه ی غلیظ چطوری؟ قربون اون معمای ته چشات برم، الان خودم میام حلشون میکنم، هاها آقا بالاخره خندیدن، بیا بیرون از زیر اون پتو، اوهو، چه لختی هم گرفته خوابیده، شیطونی نکردی که؟ هان؟ هاها، خیال کردی من نمیفهمم؟ کافیه سرمو بذارم رو شیکمت... آهان، هاها... نکن! درجه حرارت شیکمتو با لبام اندازه بگیرم، هاها... نکن کرمو! ممممم داغه داغه، دلت برام تنگ شده، چرا به روی خودت نمیاری کله شق خوشتیپ؟ باید یه عالمه با هم حرف بزنیم، نمیدونی چه نمایش مضحکی رو صحنس اون بیرون، آدما رو که میدیدم همش دلم میخواست اونجا باشی و با هم بخندیم. اوه، خیلی خستم، لباسامو برام در میاری؟ چراغو خاموش کن، اوه، چه کیفی داره خونه. نوشته شده در ساعت 2:21 AM توسط آقا گل Sunday, March 02, 2003
٭ یه روزی آقا خرگوشه رفت پیش بچه موشه
موشه تا پرید تو سوراخ که با مامانش مشورت کنه، آقا خرگوشه رفت، دیگه هم هیچ وقت پیداش نشد که نشد. نوشته شده در ساعت 10:45 PM توسط آقا گل
٭ از نصایح یک برقکار ــ همون سیم کش ــ :
اگه خواستین یه آدم رو شناسایی کنین، یه ضربه بهش بزنید، بعد پاسخ ضربش رو ببینید، از دفعه ی بعد، میتونین با توجه به اصل پایینی، اول ورودی که به اون آدم میخواین بدین، بر حسب ترکیب خطی توابع منفرد بنویسید، بعد با توجه به پاسخ ضربه و اصل دردناک خطی بودن آدمیزاد پاسخ به ورودی مورد نظر رو پیشبینی کنید. تبصره: آدم های دیوونه خطی نیستند، ولی نگران نباشید، میتونید اونها رو حول نقطه ی کار با تقریب خیلی مناسبی خطی فرض کنید، فقط کافیه با اون آدم چند ماه نشست و برخاست کنید تا بفهمین معمولا حول چه نقاطی کار میکنه. نوشته شده در ساعت 10:37 PM توسط آقا گل
٭ کشف امروز:
........................................................................................زندگی هر آدم و از جمله آقاگل، قابل نوشتن بر حسب توابع منفرد ــ Singular Functions ــ میباشد. پس بیخودی خودمونو جر ندیم سنگین تریم. بدون شرح نوشته شده در ساعت 10:27 PM توسط آقا گل Thursday, February 27, 2003
٭ آهای آهای آقاگل
........................................................................................یادت باشه اگه از پشت پنجره ی کهنه ی اتاقت یه نور آبی دیدی، و دختری که خورشید جیبی میفروخت یه وقت تو اتاق نشینی و رمان و شعر بخونی و رمان و شعر بنویسی. از اتاق بیا بیرون، نترس، یه نگاه بنداز، اگه قیمت مناسب بود بخر اما یادت باشه! یه وقت زیادی بهت خوش نگذره و اتاقت رو آتیش بزنی! کلید اتاقت رو سفت تو مشتت نگه دار، اگه بخوای میتونی برای یه مدت، کلیدو یه جای امن چال کنی، ولی یه جای کوچولو واسه برگشتن بذار. این میشه زندگی. این میشه برنامه ی زندگی. این میشه همونی که بهش میگن زنده موندن. این میشه همونی که بهش نمیگن عشق بازی. این میشه همونی که بهش میگن عقل. این میشه همونی که مسخرش میکردی و میگفتی "ای ترسو". این میشه همونی که اگه یادت بره، باید تو خرابه ی دود گرفته ی اتاقت بشینی و گریه کنی، و نگاش کنی که داره با دندونای زشتش بهت میخنده. دوست نداری اینطوری زندگی کنی؟ دوست داری یا رومی روم باشی یا زنگی زنگ؟ این دیگه به من ربطی نداره، از ما گفتن بود. نوشته شده در ساعت 10:43 PM توسط آقا گل Wednesday, February 26, 2003
٭ صفای قدوم یه حاجی که از سنگ بوسیدن برگشته بود، یه گوسفند با سر بریده سر کوچه بود،
2 متر اونطرف تر هم یه گاو با سر نیمه بریده و خونی که از گلوش تا زیر کفش من میومد، چند نفر مرد گنده رو گذاشته بود سر کار و نمیذاشت سرشو ببرن. یکی صلوات میفرستاد، یکی میگفت شاخشو بگیرین که تکون نخوره، یکی میخندید، یکی روشو کرده بود اونور، نمیدونستم ناله ی یه گاو انقدر دردناکه، 1 متر اونطرفتر هم یه گوسفند دیگه تو نوبت سر بریدن، داشت بدون توجه به این قضایا واسه خودش میچرید، اصلا هم به روی خودش نمیاورد، بهش حسودیم شد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اگه یه شب Down بودین و خواستین از اول بزرگراه همت تا آخرش رو پیاده برین، قبل از اینکه پاشنه های کفشتون رو بدین بالا، یادتون باشه که تو راه پسر جوون معتادی رو میبینین که ازتون آدرس آقا فرزاد رو میپرسه، یادتون باشه که تو راه پسر جوون معتادی رو میبینین که میخواد به زور بهتون کون بده تا پول آرامش امشبش رو در بیاره. ــ همون آرامشی که گوسفند ها مجانی دارند ــ یادتون باشه که تو راه چند تا پسر مست رو میبینین که راجع به سایز کس مادرهاشون دعواشون شده. یادتون باشه که تو راه باد شدیدی میاد و نمیتونین سیگارتون رو روشن کنید. یادتون باشه که تو راه گاهی از سایه ی خودتون هم میترسین. یادتون باشه که تو راه بعد از حدود دو ساعت پیاده روی، هر ماشینی که از کنارتون رد بشه سرتون گیج میره و حال تهوع بهتون دست میده. یادتون باشه که اگه با حد اکثر سرعت حرکت کنید حداقل 4 ساعت و نیم تو راهین. یادتون باشه که تو راه همه ی خاطراتتون رو مجبورین به یاد بیارین. یادتون باشه که تو راه تا مغز کلتون بوی سرب میگیره. یادتون باشه وقتی به آخر راه رسیدین، به نشانه ی پیروزی انگشت شستتون رو به طرف آسمون بلند کنین. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میدونید یه کارگر شرینی پزی چجوری عصیان میکنه؟ ــ اینم شغله ما داریم؟ خوب بپزز، خوب بزن، بعد بده یکی بخوره و 2 ساعت بعدش ترررررررررررررررررر. نوشته شده در ساعت 1:07 PM توسط آقا گل
٭ لبخندهای راهراه
........................................................................................عاشقانهترين لبخندها را هر صبح و شام نثارش میکرد و نمیدانست چرا به او دل نمیبندد. غافل بود از اين که هر چه لبخند عاشقانهتر باشد از پشت ميلهها کريهتر ديده میشود. از وبلاگ شبح نوشته شده در ساعت 5:44 AM توسط آقا گل Tuesday, February 25, 2003
٭ آب که سر بالا رود:
........................................................................................همینگوی و داستایوفسکی در باره ی گروه جدیدی به نام بیتلز صحبت میکنند. کرت کوبن و ژولیت بینوشه شراب جدیدشان را مزه میکنند. سید برت با یخ روی خورشید یادگاری مینویسد. سردار آئوریلیانو بوئندیا به شوخی مشتی حواله ی آل کاپون میکند. السید برای بچه هایش داستان لوبیای سحر آمیز را تعریف میکند. جودی آبوت از سر و کول موسیو مورسو بالا میرود. ممل آمریکایی لامپ شاهزاده دیانا را روشن میکند. کلینت استوود و پل نیومن نقشه میکشند تا با همدستی تونی کورتیس، آلن دلون را کچل کنند. همفری بوگارت و آل پاچینو به مارلون براندو میگویند که حق پدر خواندگی آنها را خورده است. آنت و لوسین پاهایشان را از توی آب به هم میرسانند. هاردی کلاهش را به احترام تنسی تاکسیدو از سر بر میدارد. پلنگ صورتی در صف هات داگ از آنه شرلی خواستگاری میکند. خانواده ی دکتر ارنست، الیور تویست را به فرزندی قبول میکنند. رابرت دنیرو از مدونا میخواهد با هم شام بخورند. پوآرو و پاواروتی موسسه ی خیریه به راه می اندازند. دخترهای عجیب و غریب مکزیکی بلیط بخت آزمایی میفروشند. آلیس به کوزت میگوید: "زندگی شگفت انگیزی داشتی، مگر کجا زندگی میکردی؟" مهرجویی و استرنج لاو در مگ دونالد، میرزا قاسمی سفارش میدهند. الویس هر یکشنبه در کلیسا برنامه اجرا میکند. هاج زنبور عسل و نل خواهر دو قلو از آب در می آیند. در کازابلانکا باران میبارد. و من علائم زنده بودنم را شب ها موقع خواب میشمارم تا سرگرم شوم. نوشته شده در ساعت 7:44 AM توسط آقا گل Monday, February 24, 2003
٭ امروز به فکرم رسید توی چند بند اهم خاطراتمو تف کنم بیرون،
بعد توی هر بند یه دوره رو فقط بنویسم، کار جالبی بود، کلی افتادم به دسته بندی: 1- یه رادیو به بزرگی تلویزیون، سیگار تیر، کمد ها و کشو های کشف نشده، پارتیشن، خدا جون خوابای خوب ببینم، بیمارستان، روانخواه، درخت نارنج، فولکس گلف و چوچوله، ساز دهنی، عقرب، TBT، واتو واتو، کتکس، سکته ی مغزی. 2- رکس، کورش چادری، توپ تنیس، Pet Shop Boys، استخر، خونه چوبی ها، گرگ ها، کلنی، چپ دست، بوسیدن، ماه در میاد که چی بشه؟، Happy nations، ساسان پا طلایی امید تیم مایی، اسب، تنهایی پارو میزنم، اسکیمی، شهید، گلدون و کرم، پیرزن ها ترسناک اند، دختر ها لطیف اند، مردهای زن دار معنی آرزو را نمیدانند، زن های شوهر دار شهوت انگیز اند، 3- یوما، گاو، آتیش، تاب، گویی گوچه آ، ایتالیایی نژاد برتر، سکس، تهوع، گناه، وهم، تشدید صداها، سر درد، طوفان، از تنهایی نفرت دارم، عاشق خدا نیستم به او بدهکارم، نماز، تیغ، اودکلن، بستنی یخی، پسر های مجرد قابل اعتماد نیستند، برای دختر ها زیبایی با عجیب بودن نسبت مستقیم دارد، همچنان زن های شوهر دار شهوت انگیزند، عرب نژاد پست، عاشق پروازم، عاشق پرواز 4- خیانت، غربت، همجنس بازی، ایدز، سودابه، سیاوش، اشک، تعبیر خواب، عشق لاتی، دعوا، کفتر بازی، عاشق جاده ام کاش هیچ وقت تمام نشود، از نونوایی متنفرم، از مرد ها متنفرم، بیوه ها دوست داشتنی ترین زن ها هستند، تریاک، خود کشی، مرد هایی که کت نمیپوشند جالب ترند، نمیدانم چرا زن های شوهر دار انقدر شهوت انگیزند، Gog is fading away، پشت بوم. 5- مدیتیشن، بادی بیلدینگ، قهرمانی، مرد های مجرد ترسناک اند، خمر دایم، دلهره، من آدم جذابی هستم، من اگر هم بخواهم نمیتوانم بهترین نباشم، راه دور، کریس دی برگ، خدا رخوت انگیز باز میگردد، مکانیسم، رسوایی واتر گیت، زن های ایرانی چیزی کم دارند، 6- نمیخوام چیزی به خاطر بیارم. oh 7- نمیخوام چیزی به خاطر بیارم. once 8- نمیخوام چیزی به خاطر بیارم. you ruled my mind نوشته شده در ساعت 7:48 PM توسط آقا گل
٭ وسط روز لم داده بودم و داشتم کاغذ سیاه میکردم و سیگار میکشیدم
........................................................................................زیر سیگاری هم تا خرخره پر شده بود. صدای آهنگ هم بلند بود: "My head speaks a language I don't understand" فقط هم یه شرت پام بود و هیچی، رخت خوابم هم مثل جای مونده از مرده ها همینطور پهن بود، این هفته هم که به دلیل اضطرار روحی دانشگاهو تعطیل کردم. یهو یکی در آپارتمانو زد، یه چیزی پام کردم و در و نیمه باز کردم. دیدم دکی، عمه سیاهه با دو تا چمدون گنده!؟! گفتم کی اومدی تهران؟ اونم نرسیده وضع خونه رو دیده شروع کرده به غر و لند کردن. من نمیدونم اگه من اون بابا رو نداشتم، وقتی میخواستن فحشم بدن منو با کی مقایسه میکردن؟! خلاصه بیچاره از راه نرسیده اشکشو در آوردم، وقتی بهش گفتم "به من هیچی نگو، تا نخوام آدم نمیشم." چیه هان؟ اون بالا نشستی داری جیش میکنی تو زندگیم، بعد هی راه به راه پیامبر حواله میکنی در خونم؟ ول معطلی. برو گم شو، هم خودت هم آدمات. نوشته شده در ساعت 1:51 AM توسط آقا گل Sunday, February 23, 2003
٭
........................................................................................تعلق و عقب نشینی مثل جلبک و خزه به جونت افتاده و همه ی وجودتو لیز کرده. برای همینه که هر جا پاتو میذاری سر میخوری. میدونی آقاگل؟ وقتی دم زندگیتو قیچی کردی، نه به درد خودت میخوری و نه حتی به درد اون کسی که به خاطرش از یه عالمه علاقه و آزادیت بریدی! پیروزی که به خاطرش خودتو هرس کنی زیاد دووم نمیاره، بذار شاخ و برگات آزاد آزاد رشد کنن، نفس بکش، باشه؟ نوشته شده در ساعت 11:54 AM توسط آقا گل
|