آقا گل |
Wednesday, April 30, 2003
٭ آقا هر کی آهنگا رو گوش میده یا نمیتونه گوش بده، خوشش میاد یا بدش میاد، نظری داره، اینجا یه چیزی بنویسه من بدونم اون ور قضیه چه خبره.
نوشته شده در ساعت 11:15 PM توسط آقا گل
٭ صخره ی بالای دریا
ماه کهربایی هوس پریدن هوس پریدن اینو فقط برای تو میذارم اینجا هوس پریدن هوس پریدن
نوشته شده در ساعت 2:56 PM توسط آقا گل
٭ یادته آقاگل؟
........................................................................................خودت میگفتی: بگذار عضلات صورتم در تنهایی مرتعش و کشیده شوند تا محبوب و مذموم شما نباشم. که محبوب بودن در نزد شما چیزی بیش از منفور بودن ندارد. که فاصله ی مهر و کینتان را خود نیز به یاد ندارید که هرگز فهمیده باشید. نخواهم دست گرمتان را که جز به بیم و امید به سویم نیامد. دستانم را به هم قفل میکنم که هرگزم امید و بیمی در پیش از خویش نبوده است. خودت میگفتی: بی هویت شده ام، باید نگاهی به آلبوم خانوادگی بیاندازم. بی رویا شده ام، باید برای دیدن شهر موشها به سینما بروم. زمان را سنگین و به تندی گذرانده ام، باید کمی با ارواح دمخور شوم. از خورشید عقب افتاده ام، باید کفشهایم را واکس بزنم. خودت میگفتی: رها کن مرگ ناگزیرت را برای فردا، اکنون هنگام زنده مردن است. باشه باشه! این بار بذار من بهت بگم: رورورورو ویس ویس ویس ویس تیمو تیمو تیمو ناندا ناندا ناندا نوشته شده در ساعت 6:48 AM توسط آقا گل Tuesday, April 29, 2003
٭ جون من نظر خواهی پست آخر سامانو نگاه کنید.
من که مردم از خنده. خدا خیرشون بده خیلی با مزن. نوشته شده در ساعت 12:48 PM توسط آقا گل
٭ مینویسه:
آدمايي كه هميشه حالشون زيادي خوبه، همونقدر حالمو بهم ميزنن كه آدمايي كه هميشه حالشون زيادي بده. چونكه ميدونم جفتشون دارن تظاهر ميكنن. نوشته شده در ساعت 12:41 PM توسط آقا گل
٭ هی شاملو که میگفت
........................................................................................دو شبح تا مرزهای خستگی رقصیده اند نکنه منظورش... بگذریم. گذاشتم واسه دانلود: Man overboard-Steve Hacket (overboard به نظر من اینجا یعنی مردی که از خستگی میخواد خودشو بندازه تو دریا، خستگی از کشتی، خستگی از پیمودن، خستگی از سوار محیط بودن، خستگی از تماشا کردن، خستگی از احساس بزرگی دریا) من از مرزهای خستگی میگذرم با کفشهای بزرگ و کهنه و کتی که تو جیباش سیگار نم کشیده هست من از مرزهای خستگی میگذرم دست هیچ پسرک آبی چشمی در دستم نیست زنم در جنگ جهانی کشته نشده راننده ی کامیون ارتش هم نبودم من از مرزهای خستگی میگذرم و بر هیچ چیز تاسف نمیخورم غروب به اندازه ی کافی متاسف است. شیشه ی کنیاک منو پس بدین. همین، همین، همین. U push down man overboard U push down man overboard U push down man overboard U push down man overboard نوشته شده در ساعت 10:44 AM توسط آقا گل Monday, April 28, 2003
٭ ننم هی میگفت فرخ جون
........................................................................................این دختره آخرش با عشوه شتری تو رو خر میکنه ها! هی من گفتم نه ننه جون! این دختر اهل هر بساطی که باشه اعم از آبکی و تلخکی و دودی، اهل این یه فرقه نیست دیگه به مولا. ننم گفت خاک تو سرت بی پدر، حالا ببین کی بهت گفتما. منم گفتم نه، اون منو خر نمیکنه. نه نه نه... مثلا ترجمه ی آهنگ بود.
نوشته شده در ساعت 10:12 AM توسط آقا گل Sunday, April 27, 2003
٭
![]() Hug me till you drug me, honey kiss me till I'm in a coma. hug me, honey, snuggly bunny, love is as good as soma. نوشته شده در ساعت 9:31 PM توسط آقا گل
٭ سلام عزیزم
........................................................................................میای بشینیم کنار هم ؟ ولی کاری هم به کار هم نداشته باشیم من کتاب میخونم، تو هم به گیاهات آب بده. من سیگار میکشم تو هم تلویزیون نگاه کن من غرق میشم تو هم به دلفینا غذا بده من میمیرم تو هم برا زمستونت شال گردن بباف فقط بشینیم کنار هم
نوشته شده در ساعت 11:39 AM توسط آقا گل Friday, April 25, 2003
٭ میکشم پایین
........................................................................................پنجره ی تاکسی میکنم راست گردنم را میکنم تو دستم در جیب میچرخوانم سر به سمت کارگر چشمانش مردانه، مهربان، پاک مرتب میکنم آه، آه، آه میکشم نوک انگشتانم روی پیشانی ظریف و صاف است باد میرود در یقه ی باز جــــــــــــون در بدن آرام و قرار ندارد میخواهد عوض کند همه چیز میخواهد چاقو چاقو کند خود گرد بادی فریاد کشان در راه است در مرکزش جــــــــــــون میدانم به یک چشم به هم زدن توانم شاشیدن به عناصر اما میمانم تا گرد باد بیاید جــــــــــــون سوار بر مرکزش آن وقت خواهم گفت یه من آبجو چقدر کف دارد
نوشته شده در ساعت 10:44 AM توسط آقا گل Thursday, April 24, 2003
٭ باکـــره در باره ی زن ها میگه:
........................................................................................مي توانند پيچيده ترين مردها را به نگاهي تسليم كنند و مي توانند سالها بدنبال ساده ترين مردها بگردند. خوب باکره ای هستی الحق. نوشته شده در ساعت 10:50 AM توسط آقا گل Wednesday, April 23, 2003
٭ در انتظار طلوع خورشید ایستاده ام
فروتنانه از پشت زندان صبح سرد خیره گشته ام صبح سرد، که روزی تو را بر زمین نمناک خوابانید و در برابر چشمان مغرور پاییز در آغوش کشید بی تپش ایستاده ام در برابر غمنامه ی قطره های باران صدایت که هر چه میجویم نمیشنوم فرو میشکنم امید ها میگریزند در اندوه، درمندانه پا میکشم بر باقیمانده ی جسدم ایستاده ام بی جان او گریان زمزمه میکند: "میدانم..." و با هم به سوی شب میرویم باید به تو خدانگهدار بگویم؟ هیچگاه تلاشم را ندیدی و اشک هایی که قطره قطره اش برای تو بود. ترجمه ی آهنگ پایینی نوشته شده در ساعت 12:59 PM توسط آقا گل
٭
![]()
نوشته شده در ساعت 11:24 AM توسط آقا گل
٭ اپیزود چهارم:
........................................................................................ازم میپرسه: چرا وقتی بهش نگاه میکنم به جای چشماش دماغش احساس سنگینی میکنه بهش میگم: واقعا؟ ولی من به جز دستات به جایی نگاه نکردم. نوشته شده در ساعت 6:44 AM توسط آقا گل Tuesday, April 22, 2003
٭ ساعت باید 11:30 باشه
برای اینکه صدای پارک کردن رنوی دوم از پشت در انباری اومد انباری 1 در 2 بوی گازوئیل پشت بوی سیگار قایم شده ترسوی چاقال یه چاقو با خون خشک شده رو شیکممه یه خط عمودی رو ساعدم به سیگار پک میزنم نورش یه دایره ی روشن درست میکنه چشمامو میبندم Dying young-Kenny G تم اصلی: بی خیال پسر. نوشته شده در ساعت 11:37 PM توسط آقا گل
٭ وقتی فاصله ی بین این وری بودن تا اون وری بودن یه آدم
........................................................................................مساوی یه چشم به هم زدنه، مساوی فاصله ی قبل و بعد سیگار کشیدن پس احمق کسی که باور کرد احمق کسی که جلوتر از پاشو آب پاشی کرد احمق کسی که دل بست احمق کسی که حال نکرد و مرد احمق کسی که خواست جور دیگه ای باشه احمق کسی که اعتراض کرد احمق کسی که فرصت داد احمق کسی که تاخیر کرد احمق کسی که ترسید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاتوق سوخته و همه متفرق شدن هنوز شبا به هوای تو به اونجا میرم و تو سکوت خواب آلود مخفیگاهمون، برات یه سیگار روشن میکنم نوشته شده در ساعت 6:34 AM توسط آقا گل Monday, April 21, 2003
٭ جاده تاریک بود
زمینا لیز بود بارون میومد ترمز بریده بود سر گردنه ماشین رفت ته دره از بالا وایساد یه نگاه به جنازه ی ماشین انداخت گفت: اوه خوب شد زنده نیستم وگرنه کارم تموم بود. نوشته شده در ساعت 10:27 AM توسط آقا گل
٭ اپیزود دوم:
........................................................................................تاپ مشکی ناف و پهلو دامن کوتاه پشمی جوراب شلواری مشکی هجوم اسکادا لب پایینت منو میکشه میدونم. نوشته شده در ساعت 10:11 AM توسط آقا گل Saturday, April 19, 2003
٭ سلام قهرمان من
........................................................................................برات چسب مایع آوردم خوبشو گرفتم، Made in Germany بجنب، تا تیکه هات گم نشدن، با هم بچسبونیمشون باید برای راند بعدی آماده بشی چیزی نمونده یه کم دیگه طاقت بیار وقتی تمومش کردی با هم میریم آپارتمان من خودمونو تیکه تیکه میکنیم پاشو پاشو باید بچسبونیمت.
نوشته شده در ساعت 12:27 AM توسط آقا گل Friday, April 18, 2003
٭ خط ریش باریک
ریش و سبیل باریک سیگار باریک بطری باریک دختر باریک کوچه ی باریک راه پله ی باریک Case باریک ساز باریک مجسمه ی باریک ابروی باریک لختی باریک دسته چک باریک پاکت نامه ی باریک سوراخ باریک مرز باریک کیت کت باریک نوار بهداشتی باریک عطر باریک بند کرست باریک کمر باریک بستنی خوری باریک قطار باریک چاقوی باریک کباب باریک جعبه ی کاندوم باریک خودنویس باریک واتو واتوی باریک کلا، چیزای باریک نوشته شده در ساعت 9:54 PM توسط آقا گل
٭
........................................................................................![]() When a man loves a woman Deep down in his soul She can bring him such misery If she is playing him for a fool He's the last one to know Loving eyes can never see Yes when a man loves a woman I know exactly how he feels Cause baby, baby, baby I am a man نوشته شده در ساعت 1:44 AM توسط آقا گل Thursday, April 17, 2003
٭ قسمت هایی از آرشیو آقاگل که ناپدید شده بود،
گذاشتم ایــنجا. کنار صفحه هم یه لینک ثابت حرومش کردم. نوشته شده در ساعت 10:55 PM توسط آقا گل
٭ پشت سرم تیر میکشه
ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم سینه ام پاکت سیگارو بلعیده و میسوزه ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم چشام قرمزه و درد میکنه ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم زنی که چهار تا بچه داره، لخت و پتی میاد دم در خونه، کمرمو میگیره، میگه با بابای خدا بیامرزت رفیق بودم، تو خیلی شبیه اونی چقدر وقتی شوهرش کتکش میزد دلم میسوخت حالم ازش و از خودم و از بابام به هم میخوره، هیچی بهش نمیگم ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم به اندازه ی بروفن هم برای تو خاصیت ندارم ولی افسردگی از نوع باب دیلان ندارم دلم برای چشم خاکستری تنگ شده هر موقع حال و هوای کافوری دارم خودشو میرسونه حتما همین نزدیکیاس منتظره بخوابم، تا پتو رو یواش بزنه کنار و بیاد تو من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم من افسردگی از نوع باب دیلان ندارم
نوشته شده در ساعت 10:27 AM توسط آقا گل
٭ زن ها دو دسته اند:
........................................................................................1- دسته ای که با زیرکی از یه مردک، مرد میکشن بیرون. 2- دسته ای که ناشیانه، مرد رو تبدیل به مردک میکنن. توضیح: دسته ی دوم خبر ندارن، که زنای زیرک دسته ی اول، استعداد خاصی در ردیابی کردن و شناختن مردهای مردک شده به دست اونا دارن، بیخودی پناه نبر به خدا، از شر زنان وسوسه گر زن وسوسه گر، اگر نبود، هیچ مردی وجود نداشت. نوشته شده در ساعت 12:17 AM توسط آقا گل Wednesday, April 16, 2003 ........................................................................................ Monday, April 14, 2003
٭ نوشتم دریا، نت پد خیس نشد
نوشتم باد، طوفانی درو نشد نوشتم شادی، قندی در دل آب نشد. نوشتم هستم، اشکی خشک نشد. نوشتم نومید، آهی فریاد نشد. نوشتم عشق، دهانی پر نشد نوشتم دیوانه، نگاهی مضطرب نشد چه رسمی است؟ مینویسم مرگ، بوی کافور بیداد میکند. چه رسمی است؟ نوشته شده در ساعت 12:30 PM توسط آقا گل
٭ خانوم هاویشام
........................................................................................تنهایی دردناکه؟ اینو کی درک میکنی؟ حالا که اشکتو در آوردن؟ نه! مطمئنم این بار هم فقط چشیدیش دوباره فردا همه رو مسخره میکنی و میگی ایـــش! اگه عصبانی شدی از حرفم، یه عنکبوت بنداز تو صندوق خیرات و مودات. ولی یادت باشه، تنهایی نه راه فراره، نه راه حل تنهایی فقط یه تفریحه، بین دو تا درد مشترک بین دو تا خنده ی مشترک بین دو تا سلام
نوشته شده در ساعت 12:13 PM توسط آقا گل Wednesday, April 09, 2003
٭ آفریده ی بی دست و پای خدا
گریه کن بذار تپش های نا منظم و پر اضطراب قلبت تمام تنتو سرد و مرتعش کنه بذار خاطرات عذاب آور به لاشه ی بی پناه مغز ملتهبت حمله کنن کلافه باش زانوهاتو بیار تو شیکمت سیگارتو روشن کن و به لرزش دستت نگاه کن سرتو تکیه بده اهمیتی نداره که چه اتفاقی داره میفته چشماتو ببند و بذار آسمون روی زمین خراب شه بذار همه ی دنیا رو گند بر داره انقدر تو لذت خرابی غرق شو تا منفجر بشی بذار همه برجستگی هات له و لبرده بشه انقدر که دیگه چیزی برای له شدن باقی نمونه اونوقت بلند شو لبخندتو مرتب کن و به بقیه عمرت بگو سلام
نوشته شده در ساعت 10:53 PM توسط آقا گل
٭
Porn piece or the scars of cold kisses-Ulver fuck u Ulver u make me die نوشته شده در ساعت 10:58 AM توسط آقا گل
٭ داشتم فکر میکردم چقدر خوب بود
........................................................................................فارسی اصلا حالیم نمیشد، مثلا فرانسوی زبون بودم، چون بیشترین حجم مزخرف به زبون فارسی رد و بدل میشه. فارسی زبونا متخصص صدور کس شعر و یاوه هستن. واقعا حیف. نوشته شده در ساعت 8:14 AM توسط آقا گل Tuesday, April 08, 2003
٭ امروز تو تاکسی
........................................................................................یکی داد میزد خیلی داد میزد میگفت: قد آغوش منی نه زیادی نه کمی منو با خودت ببر من به رفتن قانعم. نوشته شده در ساعت 9:07 AM توسط آقا گل Monday, April 07, 2003
٭ بعضی توت فرنگی ها فریزری اند
فرق هویج با پوست هویجو کی میدونه؟ همون که روی بالش... بچه جان مطمئنی به اون جونورا میگن Lady bird؟ موهای سرو ناز من اونجوری نمیشه، اینگالا اینگالا اینگالا فــــــــوت. نه به اون داش مشتی حرف زدنت نه به اون بلــــــه گفتنت. یادت نره، همش یه دونه بوس دادی ها، ولی از حق نگذریم خیلی خوشمزه بود. از میون نوشابه ها، اونا که سبز ترن تاج سرن بی خودی خودتونو جر ندین نوشابه های گرد و قلنبه ی بد رنگ به مداد لبت قسم، خیلی میخوامت میگن کله ی کچل و زن خارجی مد شده. هر چی لذت عشق بازی بیشتر باشه، بچه خوشکل تر میشه. ــ کرموی خودمی ــ چــــــــی؟ فکر کن سروناز خوابیده رو شیکمت، سرشو گذاشته رو سینت، دستای کوچولوش هم میمی چپتو گرفته انرژی داشته باش، منو تو بازنده نیستیم خوشکلا و بچه ها یه زبون بهش در بیارین اووووووووووووووووومممممممممم اوه، چه همه زبون، اول کدومو بخورم؟ بعضی ها با بعضی ها خیلی خوشبختن. نوشته شده در ساعت 10:18 AM توسط آقا گل
٭ ــ زن: میگما امیر، همت بزرگتره یا یادگار امام؟
........................................................................................ــ مرد: اصلا چه ربطی داره؟ ــ زن: خوب میخوام بدونم دیگه. ــ مرد: نمیدونم بابا، نشمردم! ــ زن: ... من: shiiiiiiiiiiiit نوشته شده در ساعت 9:43 AM توسط آقا گل Saturday, April 05, 2003
٭ تو چه میفروشی دختر غمگین سینه عریان؟
........................................................................................تن بلوری ام را میفروشم آقا ــ شیشه ی دودی پژو بالا میرود ــ پسر سیاه قاطی خونت چی داری؟ یه عالمه هورمون دارم آقا ــ شلوار جا زانو انداخته بالا کشیده میشود ــ این اشکهای شور از کجا می آید مادر؟ کار دیگه ای بلد نیستم آقا ــ در دستمال گل گلی فین میکند ــ احساس کثیفی دارم، سرچشمه اش کجاست؟ آب دریا ها سخت کثیف است آقا ــ سیگار روشن میشود ــ دریا شاشید در دور دست شاشش همه کف و اسید اوریک ــ خدا میخندد و فرشته ها بی اجازه چندششان میشود ــ ــــــــــــــــــــــ خدایا لا اقل یه چیزی بشارت میدادی که بوی فاشیسم و نکبت و مرید و مرشدی نده. اینجوری شاید یه جوری خودمو راضی میکردم از خر شیطون بیام پایین. یادت رفته؟ vanity is definitely my favorite sin ــــــــــــــــــــــ شبا جات از همه وقت بیشتر خالیه که خش خش، پرده رو بکشی که لین لین، چراغ خوابو خاموش کنی که قژ قژ، فنرای تخت با اومدنت بالا پایین بره که اوم اوم، صورتتو بچسبونی به صورتم که هوپ هوپ، سینه هات هوا رو گرم کنه که چوپ چوپ، بمیرم برا آرامش پلکای کشیدت. نوشته شده در ساعت 8:22 AM توسط آقا گل Thursday, April 03, 2003
٭ پزشکی قانونی علت مرگ را بوسه های سرد بر بخش های تحتانی بدن تشخیص داد.
........................................................................................نوشته شده در ساعت 10:10 AM توسط آقا گل Wednesday, April 02, 2003
٭ میدونی اداهایی که بعضی ها تو وبلاگاشون در میارن تا به نظر وزین بیاد، مثل چی میمونه؟
مثل اینکه کیارستمی یه فیلم پورنو توی ساوجبلاغ بسازه، بعد همه دهاتیا بگن: ما کس میکنیم همچین و همچون گل گندوم. نوشته شده در ساعت 5:06 AM توسط آقا گل
٭ این سامان رفته یزد دچار خود سندباد بینی شده.
........................................................................................ببین چه آهنگی گذاشته رو وبلاگش! نوشته شده در ساعت 12:34 AM توسط آقا گل Tuesday, April 01, 2003
٭
hey reality! come to me without a single care i like your undressed body give me a sigh n then we will change the stage of happiness offer me anyway but not guilt i'm so fair in this relationship u see aghagol antiparanoia :p نوشته شده در ساعت 11:42 PM توسط آقا گل
٭ اههای فرار از پوچی و خلا:
........................................................................................1- برای رسیدن به یه هدف انقدر به کارای مختلف دست بزنی و بدو بدو کنی که وقت نداشته باشی احساس خلا کنی. 2- بتونی باور کنی که بعد از مرگ قراره هر چی اینجا کاشتی برداشت کنی. 3- خودکشی. 4- مواد مخدر. 5- عیاشی و هرزگی. من اینا به ذهنم رسید. بیشتر به راه اول فکر میکنم. نوشته شده در ساعت 11:41 PM توسط آقا گل
|